دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 88 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش رژیم غذایی در افراد دارای اضافه وزن
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
مسأله چاقی که امروزه به صورت یکی از مشکلات اساسی زندگی انسان قرن بیست و یکم درآمده است، دارای سابقهای تاریخی بالغ بر بیست هزار سال میباشد. تحقیقات باستان شناسی صورت گرفته و نیز وجود تندیس ها و سنگ نوشته هایی منقش به تصاویر افراد چاق، حاکی از آن است که انسانهایی که سالها قبل از ما در این دنیا زندگی میکرده اند نیز با مفهوم چاقی آشنایی داشتهاند.گروهی از محققان تغییر در نوع زندگی بشر و نیز تغییر در عادات غذایی انسانها در دوران پالئولیتیک را عامل گسترش چاقی در افراد بشر میدانند. در این دوران انسانها به تدریج دست از کوچنشینی و مهاجرت برداشته، در نواحی مساعد از نظر آب و هوا سکنی گزیدند که این مسأله خود به تنهایی نقش مهمی در کاهش فعالیت فیزیکی انسانها در آن دوران داشت. از سوی دیگر اقامت دائم در نواحی حاصلخیز موجب رونق کشاورزی در این نواحی گشت که این مسأله نیز موجب تغییر قابل ملاحظهای در عادات غذایی انسانها شد. به طوری که غذاهای سرشار از پروتئین کمکم جای خود را به غذاهای دارای کربوهیدرات بالا دادند.کاهش فعالیت فیزیکی و روی آوردن به مصرف غذاهای دارای مقادیر بالای کربوهیدرات موجبات بروز چاقی در انسانها را فراهم آورد. مصریان باستان بارها و بارها در متون پزشکی کهن خود به چاقی اشاره داشتهاند و از چاقی به عنوان نوعی بیماری یاد کردهاند. در متون پزشکی چین باستان نیز از چاقی به عنوان یکی از علل کاهش طول عمر انسان اشاره شده است. هندیان قدیم نیز فعالیت فیزیکی و رژیم غذایی مناسب را از اصول اولیه زندگی سالم تلقی مینمودند(مقدسزاده، 1389).
بقراط که او را پدر علم پزشکی می دانند بروز مرگ های ناگهانی در افراد چاق را بیش از افراد عادی ذکر کرده است. او به افرادی که قصد کاهش وزن داشتند توصیه می کرد که قبل از مصرف غذا به تمرین های ورزشی پرداخته و بلافاصله پس از اتمام غذا در حالیکه هنوز در حال نفس نفس زدن می باشند غذای خود را میل کنند. بقراط همچنین، برای کاهش وزن افراد چاق از رژیم های غذایی سرشار از چربی استفاده می کرده است. وی معتقد بود، که فرد چاق با مصرف زیاد غذاهای پر چرب کم کم از این قبیل غذاها خسته شده، دست از پر خوری بر می دارد. وی همچنین به افراد چاق توصیه می کرده است که یک نوبت در روز غذا بخورند، بر روی تخت خواب های سخت بخوابند و بدون کفش راه بروند(همان منبع).
گالن پزشک و دانشمند یونانی که کتب مهم و تأثیرگذاری در زمینه طب به رشته تحریر درآورده است، در درمان چاقی توجه ویژه ای به ورزش و فعالیت بدنی داشته است. او به افراد توصیه می کرده است که به ورزش بپردازند و بلافاصله بعد از ورزش در حالیکه نفس های عمیق می کشند به ماساژ قسمت های مختلف بدن خود بپردازند. او همچنین به افراد چاق توصیه می کرده است که از غذاهای کم انرژی استفاده کنند. پس از ظهور اسلام و گسترش علم پزشکی در میان مسلمانان، پزشکان مسلمان نیز رو به مقابله با چاقی و عوارض آن آوردند که به نظر می رسد بسیاری از روشهای درمانی آنان از گالن اقتباس شده بود. آنها به افراد چاق توصیه می کردند که از غذاهای پر حجم و کم انرژی استفاده کنند، قبل مصرف غذا استحمام کنند و به فعالیت های سنگین بدنی بپردازند(نقل از مقدسزاده، 1389).
ابن سینا پزشک مسلمان و دانشمند بزرگ ایران به بیماران خود توصیه می کرد که تا زمانیکه وعده غذایی قبلی آنها کاملاً هضم نشده از مصرف وعده جدید غذایی پرهیز کنند. همچنین، رژیم غذایی مورد تأیید وی دارای مقادیر فراوان سبزیجات و مواد گیاهی بوده است. او عقیده داشت که باید مصرف مواد غذایی حاوی مقادیر زیاد چربی و نمک را به حداقل رساند. ابن سینا از جمله افرادی است که به بحث چاقی کودکان و عوارض نامطلوب آن در این گروه سنی اشاره داشته است. وی به والدین کودکان توصیه می کرده است که از دادن مقادیر زیاد مواد غذایی به کودکان خود بپرهیزند، چرا که این مسأله موجب روشن شدن رنگ ادرار کودک می شود. ابن سینا معتقد بوده است که مصرف بیش از حد غذا و نیز چاقی کودکان موجب افزایش بروز حملات تشنج در کودکان می شود(همان منبع).
رازی دیگر دانشمند مسلمان ایران از چاقی به عنوان یکی از علل مهم نازایی یاد کرده است. وی معتقد بوده است که وجود چربی زیاد موجب خفگی سلول جنسی نر می شود. از سوی دیگر رازی نیز مانند ابن سینا معتقد بوده است که چاقی از جمله عواملی است که موجب افزایش بروز حملات تشنج در کودک می شود.
چائوکر که در قرن 14 میلادی زندگی می کرد تنها راه مقابله با چاقی را پرهیز و خودداری از پرخوری عنوان کرده است که این پند ساده به عنوان یکی از اصول اولیه مقابله با چاقی در طول تاریخ مطرح بوده است.
در قرن 16 و 17 همزمان با دوران رنسانس به دلیل ورود مواد غذایی متفاوت از خاور دور و آمریکای مرکزی و جنوبی به اروپا تغییرات زیادی در تغذیه مردم اروپا به وقوع پیوست. در این دوران سیب زمینی و ذرت به سرعت بازار مصرف کشورهای اروپایی را تسخیر کردند. کشت ساده تر و در عین حال میزان انرژی زایی بیشتر این محصولات موجب شد این مواد به تدریج جایگزین گندم مصرفی شوند. نخستین فرضیه در زمینه علل بروز چاقی در سال 1795 به چاپ رسید. نخستین کتاب با موضوع چاقی در سال 1829 میلادی منتشر شد. همچنین نخستین کتاب در زمینه رژیم های غذایی در سال 1863 توسط ویلیام بانتینگ با نام «سخنی در باب چاقی برای عموم» در 21 صفحه به چاپ رسید. دراین کتاب، بانتینگ به بیان تجارب شخصی خود در مورد رژیم های غذایی پرداخته بود(مقدسزاده، 1389).
تعاریف اضافه وزن :
سازمان بهداشت جهانی (1996) اضافه وزن و چاقی را به این صورت تعریف کرده است: تجمع غیر طبیعی و بیش از حدّ چربی که سلامتی را به مخاطره می اندازد. در متن بازنگری شده چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی( DSM-IV-TR)چاقی و اضافه وزن به تجمع زیاد چربی در بدن اطلاق می شود. در افراد سالم چربی بدن حدود 25 درصد وزن بدن زنها و 18 درصد وزن بدن مردها را تشکیل می دهد، اضافه وزن به وزن بالاتر از نُرم مرجع می گویند(سادوک و سادوک، 1382).
اضافه وزن و چاقی وضعیت هایی هستند که در آن ها وزن بدن از محدوده طبیعی فراتر می رود. چاقی را می توان سندرمی دانست مرکب از خصوصیات فیزیولوژیک، بیوشیمیایی، متابولیک، اناتومیک، روانی و اجتماعی که وجه مشخصه آن افزایش پایدار در میزان بافت چربی و در نتیجه اضافه شدن وزن بدن می باشد.
چاقی ساده در طبقه بندی بین المللی بیماری ها به عنوان یک بیماری جسمانی گنجانده شده است. اما در چهارمین مجموعه ی تشخیصی و آماری اختلالات روانی نیامده است، زیرا اثبات شده است که چاقی با یک نشانگان روانی یا رفتاری مرتبط است (سادوک و سادوک، 1382). و دیگر این که، فربهی اختلال روانی نیست و به ندرت می توان درمان آن را در حیطه کار روان پزشکی دانست.نخستین گام در تعریف و ارزیابی چاقی طبقه بندی آن بر اساس نمایه توده بدنی(BMI kg/m2) است که از تقسیم وزن(به کیلوگرم)بر مجذور قد(به متر) به دست می آید. بر این اساس افراد دارای25BMI (kg/m 2 )>مبتلا به اضافه وزن و افراد دارای30 BMI (kg/m 2)> چاق در نظر گرفته می شوند)جی، ماهان و اسکات استامپ، 2008). همچنین دور کمر (wc) مقیاس مهمی از خطر چاقی است. دور کمر بالاتر از 35 اینچ در زنان و بالاتر از 40 اینچ در مردان را به عنوان عامل خطر در نظر می گیرند. اندازه دور کمر شاخص عملی (کاربردی) برای چاقی شکمی است. شواهد حاکی از آن است که چاقی شکمی خطر بالاتری نسبت به چاقی طبیعی است (لیزینکی و همکاران، 2001).
جدول2-1: نمایه توده بدنی
نمایه توده بدنی(BMI kg/m2) تفسیر
کمتر از 18 لاغر
9/24- 18 طبیعی
9/29- 25 اضافه وزن
9/34-30 چاقی درجه 1
9/39- 35 چاقی درجه 2
برابر یا بیشتر از40 چاقی شدید
Escott-Stump(2008)
اهمیت پرداختن به چاقی
امروزه چاقی یکی از معضلات بهداشتی و عامل خطر برای بروز بسیاری از بیماری ها نظیر دیابت، بیماری های قلبی- عروقی، پرفشاری خون و سرطان است. چاقی از نیمه ی اول قرن بیستم رو به افزایش نهاد و بخش قابل توجهی از افراد کشورهای توسعه یافته در حال توسعه را در بر گرفته است و از آن به عنوان مهمترین عارضه تغذیه ای و یک معضل اجتماعی در سطح جهان یاد می شود(مقدس زاده، 1389).
تحقیقات نشان داده که چاقی با بیماری های جسمانی جدی و خطرناک مانند دیابت، سکته، بیماری های قلبی- عروقی، فشار خون بالا، نقریس، کیسه صفرا، میگرن، مقاومت به انسولین، ناباروری و نازایی در زنان، انواع سرطان و بیماری های تنفسی مانند آبنه انسدادی هنگام خواب ارتباط دارد(هالت، 2005؛ راجی وهمکاران، 2009). همچنین، چاقی با پیامدهای عصب شناختی مضر مثل تباهی ( تحلیل رفتگی) قشر پیشانی و آسیب ماده سفید مغز پیوند یافته است و عامل خطر مستقلی برای آلزایمر و دمانس می باشد (گاستافسون و همکاران، 2004؛ وایت مرو همکاران، 2008). بررسی های جدید به پیوند چاقی با کارکردهای شناختی ضعیف اشاره کرده اند (الیاس و همکاران، 2003 ؛ آری هات ، 2006).
برخی مطالعات نشان داده اند که افراد چاق ممکن است در عملکردهای شناختی مانند زمان واکنش، هوشیاری و توجه و داوری فوری کلمات، یاد آوری تأخیری، توجه انتخابی آسیب بیشتری نشان دهند(کانایا و همکاران، 2009؛ کورنوت و همکاران، 2006) برخی پژوهش ها به رابطه بین کارکردهای اجرایی ضعیف با چاقی اشاره شده است(بوکا، 2008؛ گانستاد و همکاران، 2007؛ جراس و همکاران، 2008 ). در مطالعه ای نشان داد شد که تورش توجه خوراکی در رژیم گیرندگان، بیش از افراد عادی است و هر چه قدر وزن افراد بیشتر بود، تورش آن ها برای خوراکی های پر کالری نیز بیشتر بود(مقدس زاده، 1389).
شیوع چاقی
شیوع چاقی یک نگرانی رو به رشد و گسترش است. در ایالات متحده 34% از بزرگسالان دچار اضافه وزن هستند و 27% چاق هستند. این نرخ 50% بیشتر از 30 سال گذشته است (هایِز، 2004). بررسی زمینه یابی سازمان سلامت و تغذیه نشان می دهد شیوع اضافه وزن از سال های 1998- 1994 تا 2000 – 1999 به 5/64% و شیوع چاقی به 5/30% رسیده است و اکنون، قریب به بیش از 300 میلیون فرد چاق و بیش از یک میلیارد مبتلا به اضافه وزن در سراسر دنیا وجود دارد(هایز،2004). همچنین سازمان بهداشت جهانی(2009) برآورد کرده است که در سال 2015، نزدیک به 2/3 میلیارد بزرگسال، مبتلا به اضافه وزن، بیش از هفتصد میلیون نفر چاق و نیز 4/2 % جمعیت فوق چاق شوند. درمان قطعی افراد چاق بسیار دشوار است ولی کاهش وزن پایدار این گروه از افراد باعث بهبودی شایان توجه در بیماری های ناشی از چاقی، افزایش کیفیت زندگی و افزایش طول عمر می شود.
در کشور ما به احتمال زیاد چاقی درصد بالایی از گروههای مختلف سنی و جنسی را شامل می شود. مطالعات کشوری که به منظور ارزیابی عوامل خطر ساز بیماری های غیر واگیر صورت گرفته است، نشان داد 37 درصد مردان و 48 درصد زنان ایرانی، مبتلا به اضافه وزن هستند. بر اساس تحقیقات انجام شده از سو ی پژوهشکده علوم غدد درون ریز و متابولیسم (1386) حدود 60 تا 70% افراد بالای 20 سال در ایران دچار اضافه وزن هستند که همه ساله مبالغ هنگفتی صرف درمان پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم آن می شود. چاقی در طبقه اجتماعی اقتصادی پایین 6 بار شایعتر از زنان طبقه اجتماعی اقتصادی بالا است. کنترل رفتار خوردن پیچیده است و موضوعی است که تحت تأثیر فرایند فیزیولوژیکی، فرآیندهای محیطی خودالقایی و تلاشهای خودکنترل گرانه است (بلوندل وگلیت، 2001). خصوصیات فرهنگی که افراد را نسبت به فعالیت های فیزیکی دلسرد می کند و عادات خاص خوردن ممکن است شیوع چاقی را افزایش دهند. تعداد زیادی از مطالعات تفاوت هایی را بین رفتارهای خوردن افراد چاق و غیر چاق گزارش می دهند (توگو و همکاران، 2001).
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تغییرات اجزای صورت سود و زیان مفهوم سود و اجزای آن
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::+
تغییرات اجزای صورت سود و زیان
مفهوم سود و اجزای صورت سود و زیان
سود حسابداری:
از دیدگاه عملی سود حسابداری را بدینگونه تعریف کردهاند: تفاوت بین درآمد تحقق یافته ناشی از معاملههای دوره و بهای تاریخی منقضی شدة مربوطه، تعریف مزبور بیانگر این است که سود حسابداری دارای پنج ویژگی میباشد:
1ـ سود حسابداری مبتنی بر معاملههای واقعی است که شرکت آنها را انجام داده است و اصولاً از تفاوت درآمد فروش کالاها یا خدمات با هزینههای لازم برای انجام دادن این فروش، بدست میآید. برحسب سنت، حرفة حسابداری برای محاسبة سود از روش معاملاتی استفاده کرده است، این معاملات میتواند درون سازمانی یا برون سازمانی باشد.
2ـ سود حسابداری برمبنای فرض دورة زمانی، به عنوان یک امری بدیهی، قراردارد و به عملکرد مالی شرکت در طی یک دورة زمانی مشخص اشاره دارد.
3ـ سود حسابداری که به مبنای اصل تحقق درآمد قراردارد، ایجاب میکند تا درآمد تعریف شود، آن را اندازهگیری و شناسایی (ثبت) نمود. به طورکلی، اصل تحقق درآمد معیار یا آزمونی است برای شناسایی (ثبت) درآمد و در نتیجه شناسایی (ثبت) سود.
4ـ سود حسابداری ایجاب میکند که بهای جاری را برحسب بهای تاریخی اندازهگیری کرد یعنی باید اصل بهای تاریخی را به صورت دقیق رعایت نمود. یک دارایی برمبنای بهای تمام شده (بهای خرید) ثبت میشود تا زمانی که فروش تحقق یابد، و در آن زمان هر نوع تغییری در ارزش شناسایی (ثبت) میشود. از این رو هزینههای جاری عبارتند از داراییهای منقضی شده یا بهای تمام شده اقلام خریداری که منقضی شدهاند.
5ـ سود حسابداری ایجاب میکند که درآمدهای تحقق یافته دوره، در رابطه با هزینههای مربوط، مناسب یا ذیربط مورد توجه قرار گیرند. از این رو سود حسابداری بر مبنای اصل تطابق قراردارد.
نظریات پیرامون سود:
سه نظریه اصلی در زمینه سود وجوددارد:
1 ـ نظریه داراییها ـ بدهیها
2 ـ نظریه درآمد و هزینه
3 ـ نظریه استقلالتر از نامه و سود و زیان
نظریه داراییها ـ بدهیها:
این نظریه که دیدگاه ترازنامهای یا نگهداری سرمایه ثابت نیز نامیده میشود براین مبنا استوار است که درآمد و هزینه فقط در نتیجه تغییر داراییها و بدهیها ایجاد میگردد. درآمد، افزایش در داراییها و کاهش در بدهیها و هزینه،کاهش در داراییها و افزایش در بدهیهاست.
نظریه درآمد و هزینه:
این نظریه که دیدگاه سود و زیانی یا تطابق نیز نامیده میشود. براین مبنا استوار است که سود فقط اختلاف بین درآمد در یک دوره و هزینههای که موجب کسب آن درآمدها شده است، میباشد. لذا تطابق به عنوان اساسیترین جریان اندازهگیری است که شامل دو مرحله است:
1ـ تشخیص درآمد براساس معیارهای خاص
2ـ تشخیص هزینه از طریق رابطه علت و معلول، تسهیم سیستماتیک یا منطقی و تشخیص فوری یا بلادرنگ
نظریه استقلالترازنامه و سود و زیان:
در نظریه داراییها ـ بدهیها و درآمد ـ هزینه، تر ازنامه و صورت سود و زیان به هم پیوسته بوده، و هر دو بخشی از یک جریان اندازهگیری هستند و تفاوت بین درآمد و هزینه در نهایت مساوی افزایش (کاهش) خالص داراییهاست. ولی نظریه سوم، یعنی استقلالتر از نامه و سود و زیان براین مبنا استوار است که بهم پیوستگی صورتهای مالی موجب زواید میگردد زیرا همة وقایع هم در صورت سود و زیان و هم در ترازنامه گزارش میگردد، اگر چه درجهات مختلف هستند لذا تعریفهای دقیق داراییها و بدهیها درتر از نامه و تعریفهای درآمد و هزینه، در تعیین سود حاکمیت دارند و این در صورت، استقلال و اندازهگیری جداگانه دارند و دو روش اندازهگیری میتواند مورد استفاده قرار گیرد (مثل استفاده از روش Lifo در محاسبه سود و استفاده از روش Fifo در ترازنامه )
استدلال انتخاب نظریه سود:
با توجه به اینکه اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران اقتضاء میکند، حتیالامکان باید از روشهای یکنواختی در تهیه صورتهای مالی استفاده کرد، تا اعمال کنترل عملیتر گردد.
از سوی دیگر، حرفه حسابداری در ایران با نظریه سوم آشنایی کامل ندارد و انتخاب یکی از دو نظریه اول و دوم در تعیین چهارچوب هریک از دو نظریه فوق تأخیر قابل توجهی در تعریف عوامل صورتهای مالی میگذارد. نظریه داراییها ـ بدهیها بر ارزش این اقلام تأکید دارد و از طرفی، همانگونه که توضیح داده شد، یکی از معیارهای اصلی و اولیه اطلاعات یا تصمیمگیری است. بکارگیری این معیار مستلزم استفاده از ارزش روز داراییها و بدهیهاست.
مکانیزم بازار در کشور کارا و کامل نیست، لذا مفهوم ارزش نمیتواند به خوبی تعریف گردد و به خوبی منعکس کنندة علایق افراد نیست. در برخی از موارد نیز، ممکن است قیمت بازار اصلاً وجود نداشته باشد و در بسیاری از موارد دیگر قیمت بازار منعکس کننده ارزش نیست. در چنین وضعیتی انگیزه یکسان بین سهامداران یک واحد وجودندارد و اگر هم وجود داشته باشد، احتمالاً به حداکثر رساندن ارزش بازار منابع اقتصادی نخواهد بود. در نتیجه، خصوصیات قیمت مشخص نبوده و لذا سودی هم که برمبنای چنین قیمتهایی تعیین گردد، روشن نیست.
پس این نظریه آنچنانکه در بازار مؤثر و کامل کاربرد دارد، در بازار غیرمؤثر و ناکامل کاربرد ندارد. علاوه بر استدلال فوق با توجه به اینکه مالکیت اکثر واحدهای اقتصادی در حال حاضر، متعلق به دولت است و یکی از اصلیترین هدفها سنجش کارایی و نقش مباشرتی مدیریت است، به حداکثر رساندن ارزش منابع اقتصادی در بازار، کاربرد چندانی در سنجش این کارایی ندارد.
با توجه به دلایل فوق، انتخاب نظریه دوم (درآمد و هزینه) در اوضاع فعلی کشور به منظور تدوین استانداردهای حسابداری برتری داشته و حتی با توسعهو رشد بازار اوراق بهادار، میتوان روابط معقولی بین قیمت اوراق بهادار و تقسیم سود در آینده از یکطرف و بین تقسیم سود و سودهای آینده و نیز بین سودهای آینده و سود جاری مشخص کرد.
سود تحققی و سود غیر تحققی:
سود حداقل از دودیدگاه قابل بررسی میباشد:
1ـ سود برمبنای ارزش فعلی
2ـ سود برمبنای بهای تمام شده تاریخی یا سود حسابداری
برای روشنتر شدن موارد فوق، به تعریف دو مفهوم تحققی و غیر تحققی میپردازیم:
واژه تحققی، به طرح، تصمیم یا روشی نسبت داده میشود که مبتنی برواقعیات یا اطلاعات خاصی که آن واقعیات یا اطلاعات قبلاً تحقق یافتهاند، باشد. واژه تحققی، به طرح، تصمیم یا روش نسبت داده میشود که مبتنی برامور یا اطلاعات فرضی باشد که آن امور یا اطلاعات هنوز تحقق نیافته باشد.
محاسبه سود برمبنای ارزش فعلی، یک مفهوم غیر تحققی و اندازهگیری سود برمبنای بهای تمام شده تاریخی، یک مفهوم تحققی است، که اولی از دیدگاه اقتصادی و دومی از دیدگاه حسابداری به مسئله سود میپردازد.
نکته قابل توجه در این مبحث، این است که بهای تمام شده جایگزینی داراییها و ارزش فعلی داراییها، دو مفهوم کاملاً متفاوت میباشند.
در گستره فعالیتهای تجاری، علیالخصوص در بازارهای مؤثر سرمایه، به حداکثر رساندن ارزش خالص داراییها هدف بدیهی و منطقی هر مؤسسه تجاری است تا بتوانند از این راه ثروت مالکان را به بیشترین مقدار ممکن افزایش دهند. از آنجا که هدف مالکین از سرمایهگذاری در مؤسسه نیز حداکثر کردن ثروت خود است، ضروری است که ثروت توسعه حسابداران مورد اندازهگیری قرار میگیرد.
سود برمبنای مفهوم غیر تحققی (ارزش فعلی)، ایده آلترین مفهوم تئوریک را جهت استفاده در حسابداری به خود اختصاص داده و مشکل اندازهگیری عملی تنها مانع متداول شدن آن است. هیکس در یکی از مقالات خود تحت عنوان « ارزش و سرمایه » سود را چنین تعریف نموده است:
« سود عبارت از حداکثر مبلغی که یک مؤسسه قادر است در سال بصورت سود سهام بین مالکان خود توزیع نماید و در عین حال هنوز انتظار داشته باشد که میتواند همان مبلغ را در سالهای بعدی نیز توزیع کند
پرفسور سو لمانز پیشنهاد نمود تعدیلات زیر در سود حسابداری ایجاد گردد تا منجر به دستیابی به سود اقتصادی شود:
1ـ افزایش تغییرات تحقق نیافته در ارزش داراییهای مشهود در طول دوره (پس از کسر استهلاک و کاهش قیمت موجودیها)
2ـ کاهش تغییرات تحقق یافته در ارزش داراییها مشهود که مربوط به دورههای قبل بوده ولی در همان دوره شناسایی نشده است.
3ـ ا فزایش تغییر در ارزش داراییهای نامشهود.
تعدیلهای شمارة: یک و دو ناشی از این است که سود حسابداری در برگیرنده آن بخش از سود حاصل از نگهداری دارییها میباشد که داراییهای مربوط در آن فروخته شده است و سود حاصل از اقلام موجود، شناسایی نشده است.
تعدیل شمارة: سه، محاسبه تغییر در ارزش داراییهای نامشهود است که در محاسبه سود حسابداری منظور نمیشود.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 81 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش جهت گیری هدف وشناسایی انواع هدف گرایی در بین دانش آموزان
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
جهت گیری هدف
نظریه هدف یکی از نظریه های مهم انگیزشی است که به شناسایی انواع هدف گرایی در بین دانش آموزان پرداخته است. این نظریه بر دلایل یا اهداف دانش آموزان برای رسیدن به موفقیت توجه دارد و سه مولفه هدف گرایی را در بین دانش آموزان شناسایی کرده است( ایمز،1992 ، الیوت وهاراکوئیکزز،1996 وموریس وهمکاران ،2003) که عبارتند از:هدف گرایی یادگیری ، هدف گرایی عملکرد گرایشی و هدف گرایی عملکرد پرهیزی( الیوت و چارچ،1997).
یکی از تقسیم بندی های متداول و رایج در زمینه جهت گیری هدف، جهت گیری هدف معطوف به یادگیری و جهت گیری هدف معطوف به عملکرد می باشد( ایمز و آرچر،1988، دویک،1986، نیکولز، 1984). در ادامه می توان تحولات رویکرد شناختی- اجتماعی انگیزش پیشرفت و خاصه نظریه هدف پیشرفت را مدل سلسه مراتبی انگیزش پیشرفت الیوت وهمکارانش (الیوت و هاراکوئیکز،1996؛الیوت وچارچ ،1997) دانست . از زمان شکل گیری نظریه هدف پیشرقت نظریه پردازان از زوایای مختلف به دسته بندی اهداف اقدام نموده اند. در ارتباط با انواع هدف"نظریه های شناختی- اجتماعی هدف پییشرفت" را می توان در دو گروه کلی تقسیم بندی نمود. گروه اول شامل نظریه پردازانی است که در تقسیم اهداف به بعد "تعریف" ارجاع نموده اند و در ارتباط با بعد "ارزش گذاری" نیز تنها بر بعد گرایشی تمرکز داشته اند ( از این پس این گروه را با عنوان نظریه هدف پیشرفت نامگذاری می کنیم). گروه دوم شامل نظریه پردازانی است که در دسته بندی اهداف هر دو بهد تعریف و ارزش گذاری را مد نظر قرار داده اند( از این پس این گروه را نظریه هدف پیشرفت می نامیم)(جوکار،1381). نظریه پردازان گروه اول( دویک،1986، دویک و لیگیت،1988، نیکولز،1984، ایمز، 1992، ایمز و آرچر،1988) دو نوع جهت گیری را مطرح نموده اند که عبارتند از : جهت گیری هدف تبحری (یادگیری ، تسلط) و جهت گیری هدف عملکردی. ایمز (1992) با مروری بر تحقیقات پیشین دو نوع جهت گیری هدف را که محور بیشترین توجهات بوده اند شناسایی کرده است که یکی جهت گیری هدف یادگیری و دیگری جهت گیری هدف عملکردی است. تفاوت این دو نوع جهت گیری هدفی این است که دانش آموزان با جهت گیری هدفی تبحری تمایل بیشتری برای فهم درس و یادگیری مطلب دارند، در پی توسعه مهارت های جدید و به دست آوردن معنایی از تبحرند. یادگیری با این هدف یک پیامد مطلوب و مبتنی بر کوشش است.
جهت گیری یادگیری بیشتر با پاسخ ها و رفتارهای سازشی همراه است، بنابراین دانش آموزان تلاش و پشتکار بیشتری برای حل مساله از خود نشان می دهند (رویدل، اسچارو و پلاکی،1999؛ به نقل از موریس و همکارن ،2003). نتایج تحقیقات نشان داده است که اهداف یادگیری با سازگاری، خودکاریی تحصیلی، تلاش برای موفقیت، انتخاب تکالیف مشکل، پشتکار در مواجه با مشکلات ، علاقه درونی در یادگیری، استراتژیهای پردازش عمیق و خود تنظیمی ارتباط دارد( ایمز و آرچر،1988، الیوت و دیویک،1988،میس، بلومینفلد و هیل،1988 ، آلبالی،2003).
دانش آموزان با جهت گیری هدف یادگیری، مطالب را عمیق تر پردازش و حفظ می کنند ( گراهام و کولان، 1991، سیفرت،1996؛ به نقل از موریس و همکاران، 2003)، احساس خوکفایی بیشتری دارند و مطالب را در سطح عالی تری پردازش می نمایند و سازماندهی می دهند(پنتریج و گارسیا، 1991، پنتریج و دیگروت و رویسر،11994؛ به نقل از آلبالی، 1988). در مجموع جهت گیری معطوف به یادگیری با سطوح بالای خودکفایی و افزایش کیفیت کارشناختی دانش آموزان همراه بوده است( پنتریج و شرابن،1992؛ به نقل از جان، اونیل و دنیس،1999). در پژوهشی که توسط بوفارد و همکاران 1995، صورت پذیرفت نشان داده شد که جهت گیری هدف یادگیری به طور معناداری با خود تنظیمی ارتباط داشته است.
در مقابل در جهت گیری هدف عملکرد، دانش آموزان سعی در مقایسه توانایی هایشان با دیگران هستند و بر این نکته تاکید دارند که دیگران راجع به آنها چگونه قضاوت می کنند. آنها سعی می کنند خود را با هوش جلوه دهند نه بی کفایت و نا لایق. بنابراین از وظایف چالشی پرهیز می کنند و زمانی که با وظایف دشوار مواجه می شوند پشتکار کمتری از خودشان نشان می دهند ، بنابراین با پرهیز از وظایف چالشی مانع از ظهور بی کفایتی فکری و عقلانی می شوند. پشت سر گذاشتن دیگران و کسب موفقیت با کمترین کوشش از اهداف آنها به شمار می آید. جهت گیری هدف عملکرد احتمالا نشان دهنده واکنش های ناسازگاری است، این جهت گیری اغلب به افزایش اضطراب منجر می شود و هنگامی که دانش آموزان با موقعیت های مشکل مواجه می شوند تلاش و پشتکار کمتری از خود نشان می دهند( موریس و همکاران،2003).
باتلر (1987) معتقد است که یادگیری برای دانش آموزان عملکردی از آن جهت حائز اهمیت است که به آنها در رسیدن به اهداف بیرونی کمک می کند. این افراد دائما در تلاشند تا خود را نزد همکلاسی ها، والدین و معلمان با هوش جلوه بدهند و نگران عقب افتادن از دیگران هستند. دانش آموزان عملکردی تنها زمانی احساس شایستگی می کنند که خود را برای ارائه عملکرد بهتر در کلاس توانا ببینند. توانایی محور اصلی توجهات این افراد و نشانه آن نیز« موفق شدن بدون تلاش و یا تلاش کم» است. این افراد «شکست ناشی از تلاش نکردن» را قابل دفاع تر از «تلاش کردن و موفق نشدن» که نشانه کامل ناتوانی است، می دانند و به همین دلیل کمتر به سراغ تکالیف دشوار و چالش انگیز می روند.
میس و همکاران (1988) معتقدند که هدف گرایی عملکردی در موقعیت های اجتماعی اهمیت پیدا می کنند، موقعیت هایی که عملکرد فرد نسبت به دیگران مقایسه می شود. همچنین گزارش می کنند که دانش آموزانی که اهداف عملکردی دارند به کاربرد استراتژی های پردازش سطحی مانند یادگیری طوطی وار یا حفظیات تمایل دارند، لیکن رابطه یی بین اهداف عملکردی ، تلاش و استقامت دیده نشده است و نیز رابطه بین اهداف عملکردی با خودتنظیمی منفی گزارش شده است.
الیوت و مک گریگور (2001) ، الیوت وهاراکوئیکز (1996) در بحث از جهت گیری هدف به سازه شایستگی اشاره می کنند. این محققان معتقدند که بر اساس تعریف و ارزش می توان انواع جهت گیری هدف را معین نمود: 1- جهت گیری هدف یادگیری 2- جهت گیری هدف عملکردی، در جهت گیری هدف عملکردی افراد از لحاظ ارزشی که برای اهداف قائلند ، شامل دو بعد گرایشی و پرهیزی می باشد. وقتی که افراد ارزش گذاری مثبت نسبت به اهداف دارند( مثلا شرکت در المپیاد برای کسب مدال و نشان دادن توانایی خود به دیگران) به سمت جهت گیری هدف عملکردی گرایشی متمایل می شوند. در مقابل افرادی که ارزش گذاری منفی نسبت به اهداف دارن( مثلا پرهیز و خوداری دانش آموز از شرکت در مسابقات به خاطر ظاهر نشدن ناتوانایی ها و بی کفایتی اش نسبت به دیگر دانش آموزان) به سمت جهت گیری هدف عملکردی پرهیزی گرایش پیدا می کنند. در جهت گیری عملکرد گرایشی دانش آموز تمایل دارد، اهدافی را که در جامعه به عنوان هنجار شایستگی تلقی می شود ، پیگیری و دنبال کند( تاکید بر مقایسه خود با دیگران جهت ابراز و اثبات توانایی و شایستگی خود). اما در جهت گیری عملکرد پرهیزی دانش آموز صرفا برای پرهیز از شکست تلاش می کند( تاکید بر مقایسه خود با دیگران و پرهیز از ظهور بی کفایتی)(الیوت،1999).