مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع درمان شناختی رفتاری
(C.B.T)
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
تعداد صفحات : 25
بخشی از متن :
گروه درمانی
گروه درمانی، یک فرایند روانی است که در آن یک متخصص آموزش دیده ... با استفاده از تعامل هیجانی گروههای کوچک و بسیار حساب شده سعی می کند مشکلات شخصیتی افراد را اصلاح نماید (تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).
گروه درمانی در طی جنگ جهانی دوم در پاسخ به کمبود پرسنل آموزش دیده برای ارایه درمان فردی، پدید آمد. در ابتدا، درمانگر گروه نقش سنتی درمانی را به عهده می گرفت و عمدتا با گروه قلیلی از مراجعان که مشکل مشترکی داشتند کار می کرد. به تدریج، رهبران نقش ها و رویکرد های مختلف در این زمینه را مورد بررسی قرار دادند. با گذشت زمان، متخصصان دریافتند که موقعیت گروه فرصت های درمانی منحصر به فردی را فراهم می آورد. تبادل های صورت گرفته میان اعضا یک گروه درمانی به عنوان وسیله ای موثر در ایجاد این تغییر و تحول در نظر گرفته می شود. این تعامل حمایت، توجه، مواجهه و سایر خصوصیاتی را ارایه می کند که در درمان فردی یافت نمی شود. اعضا در بافت گروه، می توانند مهارت های اجتماعی جدیدی را تمرین کنند و بخشی از اطلاعات جدید خود را مورد استفاده قرار دهند (کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری، رنجگر، حسین شاهی برواتی، میر هاشمی و نقشبندی،1392).
گروه درمانی در مقایسه با درمان انفرادی از لحاظ وقت و هزینه مقرون به صرفه تر است. در این روش افراد بیشتری شرکت می کنند و درمان می شوند. در ضمن گروه فرصتی برای آموزش های میان فردی فراهم می آورد. از آنجا که اکثر مشکلات افراد با روابط میان فردی آنان مرتبطند، حداقل این افراد تا حدی در حضور سایر اعضای گروه می توانند مشکلاتشان را به طور مستقیم حس و تجربه کنند و جو لازم برای حل و فصل آنها فراهم آید. تجربه های گروهی به واقعیت زندگی روزمره مراجعان نزدیکترند. پس در گروهها فرصت بیشتری برای تعامل و آزمایشگری میان فردی و بازخورد گرفتن وجود دارد. به تعبیر دیگر در درمان های انفرادی، فرصت های یادگیری در گروهها یا پیش نمی آید یا اگر پیش می آید خیلی کمتر است. برای برخی از مراجعان گروه درمانی درمان مناسب است نه درمان انفرادی(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).
به طور کلی افراد به منور بر طرف کردن نشانه های ویژه یا مشکلات روانی مانند افسردگی، مشکلات جنسی، اضطراب و اختلال های روان تنی در گروه درمانی شرکت می کنند. بعضی از گروههای درمانی به این منظور تشکیل شده اند که اختلال هیجانی یا رفتاری خاصی را که کارکرد افراد را محدود کرده است، اصلاح کنند. بنابراین، بسیاری از افراد این گروهها نیازمند درمان اصلاحی هستند تا رشدی و بازدارنده. در گروه درمانی عوامل ناهشیار و گذشته فرد بازسازی جنبه های اصلی شخصیت مورد توجه قرار می گیرد. بنابراین طول مدت گروههای درمانی در مقایسه با روش های دیگر به مراتب بیشتر است(کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری و همکاران،1392).
در اجرای گروههای درمانی از روش های مختلفی استفاده می شود؛ این روش ها شامل موارد زیر هستند: فنون مربوط به ایحاد بازگشت به تجربه های گذشته، روش های کار با پویه های ناهشیار، و شیوه های برای کمک به اعضا در جهت تجربه دوباره موقعیت های آسیب زا به طوری که تخلیه هیجانی رخ دهد. درمانگرمعمولا به خلق جوی علاقمند است که درک و بررسی موضوع مشکل را تسریع کند. فرایند حل و فصل مشکلات روانی که در تجربه های گذشته ریشه دارد، اغلب شامل بررسی رویاها، تفسیر مقاومت، شیوه رویارویی با انتقال و کمک به اعضا در جهت ایجاد یک دورنمای جدید از مسایل حل نشده با افراد مهم زندگی است (کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری و همکاران،1392).
درمان شناختی-رفتاری (C.B.T)
شناخت درمانی بر اساس پژوهشهای اولیه آیرون تـی. بک بـر روی آسیبشناسی روانی با درمـان افـسردگی پدید آمد. بک ابتدا در زمینه روانکاوی آموزش و بعد سعی داشت نظریه فروید را درباره افسردگی ثابت کند فروید فرض کرد که افسردگی «خشم بازگشت خورده به طرف خویش» است. بک با آزمایش افکار و رؤیاهای بـیماران افـسرده، نه موضوع خشم بلکه موضوع شکست را به میان آورد. در مکتب شناختی مطالعات آزمایشگاهی و مشاهدات بالینی، سوگیری منفی پایدار را در پردازش شناختی در بیماران افسرده را مطرح نمودند (امانی، 1385).
پژوهشهای اولیه بک، همزمان با نظریهپردازی آلبرت آلیس در دهه 1970 بـود. آلیس نـیز بر روی باورها و افکار بیماران مطالعه و تحقیق میکرد(امانی، 1385). اساس نـظریهء الیس را مدل A-B-C تشکیل میدهد که در شناخت و تغییر شـخصیت بـه کار میرود. اصولا در این مدل، ................
....
..
.
منابع فارسی
امانی، احمد. (1385). ضرب المثل درمانی و درمان شناختی – رفتاری. مجله تازه های رواندرمانی،
شماره 41 و 42: 117-94.
شارف، ریچارد. اس. (بیتا). نظریههای رواندرمانی و مشاوره، ترجمه مهرداد فیروزبخت (1381)، تهران:انتشارات رسا.
هاوتون، کیت. (بی تا). رفتار درمانی شناختی راهنمانی کاربردی در درمان اختلال های روانی. مترجم: حبیب الله قاسم زاده (1382). تهران: ارجمند.
......
....
..
.
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره انعطاف پذیری کنشی
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای پیشینه داخلی و خارجی
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 29
انعطاف پذیری کنشی
تاریخچه مطالعه انعطاف پذیری کنشی
مطالعه علمی انعطاف پذیری کنشی در حدود سال 1970 پدیدار شد وقتی که یک گروهی از محققان پیشرو به پدیده ساز گاری مثبت در میان گروهی از کودکان در معرض خطر توجه نمودند(ماستن، 2012).
پژوهش های پیش گام در مورد انعطاف پذیری کنشی به یک انقلاب در زمینه فکر کردن در مورد ریشه و درمان آسیب شناسی روانی منجر شد. تلاش های تحقیقاتی مستقیما به سوی درک آسیب شناسی یا نقایص بود تا بر روی اینکه چطور مشکلات آشکار می شوند(رایت، ماستن و نارایان، 2013).
از نظر تاریخی، مطالعه انعطاف پذیری کنشی، سه موج را به همراه داشته است (ریچاردسون، 2002) :
موج اول بررسی انعطاف پذیری کنشی، در پاسخ به این سوال بود، «چه ویژگیهایی افرادی را در مواجهه با عوامل خطر زا یا شرایط ناگوار موفق بیرون میآیند، به عنوان نقطه مقابل افرادی که در برابر این عوامل تسلیم میشوند، مشخص میکند؟»، بیشتر ادبیات و منابع موجود انعطاف پذیری کنشی، جستجویی برای توصیف کیفیتهای تاب آورانه درونی و بیرونی است که به افراد کمک میکند تا در پی بروز شرایط پر خطر و یا پس از عقب نشینی، بتواند سازگار شده و یا کارکرد قبلی خود را بازیابند. کیفیتهای تاب آور بودن، پیامدهای نخستین موج بررسی انعطاف پذیری کنشی را بازنمایی میکنند.
موج دوم بررسی انعطاف پذیری کنشی، تلاشی برای پاسخ به این سوال بود، کیفیتهای انعطاف پذیری کنشی، چگونه کسب میشوند؟ فلچ[1] (1977، 1988) اظهار نمود، کیفیتهای تاب آور بودن از طریق قانون تخریب و انسجام مجدد[2] کسب شدهاند. یک فرایند مفصلتر کسب کیفیتهای انعطاف پذیری کنشی به عنوان کارکردی از انتخاب هشیار یا ناهشیار به وسیله ریچاردسون و همکاران (1990) مطرح گردید. برای اهداف آموزشی و مشاوره با مراجعان، انعطاف پذیری کنشی به عنوان مدل خطی سادهای[3]است که بر اساس آن فرد یا گروه از میان مراحل تعادل زیستی – روانی – معنوی[4]، تعامل با فوریتهای زندگی[5]، تخریبها[6]، آمادگی برای انسجام مجدد[7] و انتخاب برای انسجام مجدد به صورتی تاب آورانه[8]، برگشت به تعادل یا فقدان[9] عبور میکند.
موج سوم بررسی انعطاف پذیری کنشی، منجر به مفهوم تاب آور بودن شد. موج سوم آشکار ساخت که در فرایند انسجام مجدد از تخریب در زندگی برخی اشکال انرژی انگیزشی[10] مورد نیاز است. انسجام مجدد تاب آورانه به انرژی فزاینده ای برای رشد نیاز دارد، و مطابق نظریه انعطاف پذیری کنشی این منبع انرژی، یک منبع معنوی یا تاب آور بودن فطری است (ریچاردسون، 2002 ).
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره انعطاف پذیری کنشی
[1] Flach, C
[2] low of disruption and reintegeration
[3] simple linear model
[4] Biopsychospiritual homeostasis
[5] life prompts
[6] disruption
[7] readiness for reintegration
[8] choice to reintegrate resiliently
[9]back to homeostasis or with loss
[10] Motivational energy
.........
.....
..
.
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره انعطاف پذیری کنشی
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره سبک های هویت
خصوصیات محصول:
منابع فارسی و انگلیسی دارد.
ارجاع و پاورقی استاندارد دارد.
رفرنس دهی استاندارد دارد.
کاملترین در سطح اینترنت
گارانتی بازگشت وجه دارد.
فرمت : doc
تعداد صفحات : 30
بخشی از متن :
سبک های هویت
نوجوانی و کسب هویت
یکی از جنبه های رشد فردی و اجتماعی در دوره نوجوانی کسب هویت است و می توان گفت که یکی از وظایف اصلی نوجوانان در جامعه، یافتن پاسخی عملی به این سوال است که «من کیستم؟» هرچند قرن ها پیش به این موضوع پرداخته شده ولی در چند دهه اخیر در مرکز توجه روان شناسی قرار گرفته و اولین بار اریک اریکسون به طور جامع به آن پرداخته است (ابوالقاسمی، 1386).
هویت عبارت است از افتراق و تمیزی است که فرد بین خود و دیگران می گذارد. هویت شخصی یک سازه و ساختار بدنی، روانی و اجتماعی است. یعنی شامل برداشت بدنی و طرز فکرها و عقایدی می شود که معرف فرد است و نحوه ارتباط با دیگران را نیز می سازند(احمدی، 1382).
نوجوان به طور دایم، برای کسب هویت تلاش می کند، تلاشی که هم خود را به تلاطم وا می دارد و هم دیگران را. نوجوان متوجه می شود که در جسم، افکار، هیجان ها، آرزوها و روابط با دیگران دگرگونیهایی به وجود می آید. همگام با این دگرگونی، نوجوان متوجه می شود که وجود دارد، تغییر می کند و می خواهد تغییر کند در لابه لای این جوش و خروش تغییر شکل هاف باز اوست که خود را تعریف می کند(وندر زندن، 2001؛ ترجمه گنجی، 1384).
نوجوانان و بزرگسالانی که احساس هویت در آنان قوی است خود را افرادی مجزا و متمایز از دیگران می دانند. کلمه فرد که معادل کلمه شخص است، نشان دهنده نیازی همگانی به درک خود به عنوان کسی که به رغم داشتن چیزهای مشترک با دیگران، از آن جداست. نیاز به ثبات رای و حس یکپارچگی نیز ارتباط نزدیکی با آن نیاز همگانی به درک خود دارد. وقتی که از یکپارچگی خود سخن می گوییم، مقصود جدایی از دیگران است و در عین حال یگانگی خود، یعنی انسجام عملی نیازها، انگیزه ها و الگوهای واکنش شخص((ماسن، کیگان، هوستون و کانجر؛ ترجمه یاسایی، 1387؛ .ابوالقاسمی، 1386).
نظریه اریکسون: هویت در برابر سردرگمی نقش
اریکسون (1950، 1968) اولین کسی بود که هویت[1] را به عنوان پیشرفت مهم شخصیت نوجوانان و گامی مهم به سمت تبدیل شده به بزرگسال ثمر بخش و خوشحال تشخیص داد. تشکیل هویت عبارت است از اینکه مشخص کنید چه کسی هستید، برای چه چیزی ارزش قایلید، و تصمیم گرفته اید چه مسیری را در زندگی دنبال کنید(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387)؛ و به عبارت دیگر اریکسون هویت را به صورت احساس نسبتا پایدار از یگانگی خود تعریف می کند(بیابانگرد، 1389)؛ و نوجوان برای رسیدن به یکپارچگی باید احساس کند که آنچه بنا به قراین موجود در آینده خواهد شد تداوم پیشرفته آن چیزی است که در سالهای طفولیت بوده است (ماسن و همکاران، 1387).
به عقیده اریکسون، نوجوان، برای استقرار هویتی که ثبات عاقلانه داشته باشد، باید به این نوع سوالات پاسخ دهد«من کیستم؟»، «در آینده چه کسی خواهم شد؟»، «چرا این یا آن نیستم؟». در جریان بلوغ جنسی و نوجوانی، تمام هویت ها و تداوم هایی که کودک قبلا بر آنها تکیه می کرد، زیر سوال می رود، زیرا بدن او، مثل دوران خردسالی، سریعتر رشد می کند و افزون بر این، از نظر رشد اعضای تناسلی کاملتر می شود(وندر زندن، 2001؛ ترجمه گنجی، 1384).
به عقیده اریکسون درک هویت فردی مستلزم تقابلی روانی اجتماعی است، به عبارت دیگر نوجوان باید بین آن تصوری که از خودش دارد و آن تصوری که از استنباط و انتظار دیگران از خودش دارد هماهنگی ایجاد کند. تاکید اریکسون بر اینکه درک فرد از هویت خود دست کم تا حدودی، با واقعیت اجتماعی ارتباط دارد اهمیت بسیار دارد؛ اریکسون بر این مسئله تاکید می کند که طرد شدن از طرف افراد یا اجتماع ممکن است باعث شود که کودک از هیچ راهی نتواند در خود احساس هویتی قوی و مطمئن پیدا کند(ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1387).
[1] indentity