دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 82 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره فرسودگی شغلی
خصوصیات محصول:
فرمت : doc
تعداد صفحات : 36
بخشی از متن :
فرسودگی شغلی[1]
کار صرف نظر از تامین مالی ، می تواند برخی از نیازهای اساسی آدمی نظیر تحرک روانی و بدنی ، تماس اجتماعی ، احساسات خود ارزشمندی ، اعتماد و توانمندی را ارضا کند . با وجود این ، کار می تواند منبع فشار عمده ای نیز باشد . پاول[2]( 1998) ، به نقل از( مقدم و طباطبایی 1385 )ممکن است یک شغل رضایت بخش به مرور زمان به منبع نارضایتی تبدیل شود و شخص را در جهت فرسودگی و تحلیل شغلی سوق می دهد . راس و آلتمایر[3]( 1998) ، به نقل از(مقدم و طباطبایی ،1385 )فرسودگی شغلی واژه ای برای توصیف دگرگونی های نگرش ، روحیه ، رفتار ، در جهت منفی و رویارویی با فشارهای روانی مربوط به کار است . این فرسودگی بیشتر در مشاغلی پدید می آید که افراد میزان زیادی از ساعات کاری را در ارتباط نزدیک با سایر مردم می گذرانند . بهنیا (1379)، به نقل از( مقدم و طباطبایی ، 1385 ) ماسلاچ و اسچاوفلی و لیتر 2001[4] فرسودگی را به عنوان یک سندرم روان شناسی[5] با سه بعد مشخص می کند .
خستگی عاطفی که شامل استرس ، تهی شدن از عاطفه شخصی و توان بدنی
می باشد .
دگرگونی شخصیت: که شامل افسردگی ، کناره گیری بیش از اندازه و بی تفاوتی نسبت به کار می باشد .
فقدان کار آیی: که شامل احساس عدم سودمندی کار آیی کم ، احساس بی کفایتی می باشد . حجم کار زیاد ، ناکافی بودن کنترل و استقلال عمل روی فعالیتها ، فقدان پاداش فراخور کار فرد که این پاداش می تواند گاه جنبه مادی وگاه جنبه اجتماعی داشته باشد. نداشتن روابط اجتماعی و ارتباط مثبت و همدلی با همکاران ، تبعیض در محیط کار، فقدان انصاف و احساس بدگمانی در محل کار ، جو بسته و ناسالم و تعارض ارزشها از عوامل موثر در فرسودگی شغلی است . (ماسلاچ 2001 )
اسپکتور[6]( 2001) عنوان کرد معلمانی که از فرسودگی شغلی رنج می برند از لحاظ هیجانی خسته اند ، انگیزه آنها در کار کم است و ا نرژی و شور و هیجان ا ندکی برای انجام دادن کار دارند . فرسودگی شغلی نه فقط در زندگی حرفه ای معلمان تاثیر دارد ، بلکه زندگی شخصی و اجتماعی او را نیز تحت تاثیر قرار می دهد .
معلمان فرسوده نسبت به دیگران رفتار منفی پیدا می کنند ، اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و به سبب احساس بی کفایتی و کاهش توانایی در انجام دادن کارها ، تصمیم به ترک کار خود می گیرند .
رویکرد های مختلف نسبت به فرسودگی شغلی
رویکرد بالینی[7] :
ایجاد یک مدل تئوریکی باید در تئوریهای دیگر زمینه داشته باشد.مفهوم فرسودگی شغلی پیش از آنکه به صورت تئوریکی بدست آید به شکل تجربی فراهم آمده است. فروید نبرگر[8] (1979) کسی بود که اولین بار به این واژه به معنای امروزی آن اعتبار بخشیده ، وی فرسودگی را یک حالت خستگی و تحلیل رفتگی می داند که از کار سخت و بدون انگیزه و علاقه ناشی می شود. وی معتقد بود که سندرم فرسودگی خودش را به صورت علائم مختلف نشان میدهد که این علائم و شدت آنها از یک شخص به شخص دیگر تفاوت دارد و آن معمولا یک سال بعد از موقعیکه شخص در یک اداره یا موسسه کار می کند شروع می شود. اما اینکه چه گروهی از کارکنان بیشتر احتمال فرسودگی شغلی دارند
[1] Professional burnout
[2] pawel
[3] Ras & altmayer
[4] Maslach & shavfely & liter
[5] Psychology sandroom
[6] spector
[7] clinical approach
[8] . Neberger
در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع درمان شناختی-رفتاری (C.B.T)
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
تعداد صفحات :22
بخشی از متن :
گروه درمانی
گروه درمانی، یک فرایند روانی است که در آن یک متخصص آموزش دیده ... با استفاده از تعامل هیجانی گروههای کوچک و بسیار حساب شده سعی می کند مشکلات شخصیتی افراد را اصلاح نماید (تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).
گروه درمانی در طی جنگ جهانی دوم در پاسخ به کمبود پرسنل آموزش دیده برای ارایه درمان فردی، پدید آمد. در ابتدا، درمانگر گروه نقش سنتی درمانی را به عهده می گرفت و عمدتا با گروه قلیلی از مراجعان که مشکل مشترکی داشتند کار می کرد. به تدریج، رهبران نقش ها و رویکرد های مختلف در این زمینه را مورد بررسی قرار دادند. با گذشت زمان، متخصصان دریافتند که موقعیت گروه فرصت های درمانی منحصر به فردی را فراهم می آورد. تبادل های صورت گرفته میان اعضا یک گروه درمانی به عنوان وسیله ای موثر در ایجاد این تغییر و تحول در نظر گرفته می شود. این تعامل حمایت، توجه، مواجهه و سایر خصوصیاتی را ارایه می کند که در درمان فردی یافت نمی شود. اعضا در بافت گروه، می توانند مهارت های اجتماعی جدیدی را تمرین کنند و بخشی از اطلاعات جدید خود را مورد استفاده قرار دهند (کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری، رنجگر، حسین شاهی برواتی، میر هاشمی و نقشبندی،1392).
گروه درمانی در مقایسه با درمان انفرادی از لحاظ وقت و هزینه مقرون به صرفه تر است. در این روش افراد بیشتری شرکت می کنند و درمان می شوند. در ضمن گروه فرصتی برای آموزش های میان فردی فراهم می آورد. از آنجا که اکثر مشکلات افراد با روابط میان فردی آنان مرتبطند، حداقل این افراد تا حدی در حضور سایر اعضای گروه می توانند مشکلاتشان را به طور مستقیم حس و تجربه کنند و جو لازم برای حل و فصل آنها فراهم آید. تجربه های گروهی به واقعیت زندگی روزمره مراجعان نزدیکترند. پس در گروهها فرصت بیشتری برای تعامل و آزمایشگری میان فردی و بازخورد گرفتن وجود دارد. به تعبیر دیگر در درمان های انفرادی، فرصت های یادگیری در گروهها یا پیش نمی آید یا اگر پیش می آید خیلی کمتر است. برای برخی از مراجعان گروه درمانی درمان مناسب است نه درمان انفرادی(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).
به طور کلی افراد به منور بر طرف کردن نشانه های ویژه یا مشکلات روانی مانند افسردگی، مشکلات جنسی، اضطراب و اختلال های روان تنی در گروه درمانی شرکت می کنند. بعضی از گروههای درمانی به این منظور تشکیل شده اند که اختلال هیجانی یا رفتاری خاصی را که کارکرد افراد را محدود کرده است، اصلاح کنند. بنابراین، بسیاری از افراد این گروهها نیازمند درمان اصلاحی هستند تا رشدی و بازدارنده. در گروه درمانی عوامل ناهشیار و گذشته فرد بازسازی جنبه های اصلی شخصیت مورد توجه قرار می گیرد. بنابراین طول مدت گروههای درمانی در مقایسه با روش های دیگر به مراتب بیشتر است(کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری و همکاران،1392).
در اجرای گروههای درمانی از روش های مختلفی استفاده می شود؛ این روش ها شامل موارد زیر هستند: فنون مربوط به ایحاد بازگشت به تجربه های گذشته، روش های کار با پویه های ناهشیار، و شیوه های برای کمک به اعضا در جهت تجربه دوباره موقعیت های آسیب زا به طوری که تخلیه هیجانی رخ دهد. درمانگرمعمولا به خلق جوی علاقمند است که درک و بررسی موضوع مشکل را تسریع کند. فرایند حل و فصل مشکلات روانی که در تجربه های گذشته ریشه دارد، اغلب شامل بررسی رویاها، تفسیر مقاومت، شیوه رویارویی با انتقال و کمک به اعضا در جهت ایجاد یک دورنمای جدید از مسایل حل نشده با افراد مهم زندگی است (کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری و همکاران،1392).
درمان شناختی-رفتاری (C.B.T)
شناخت درمانی بر اساس پژوهشهای اولیه آیرون تـی. بک بـر روی آسیبشناسی روانی با درمـان افـسردگی پدید آمد. بک ابتدا در زمینه روانکاوی آموزش و بعد سعی داشت نظریه فروید را درباره افسردگی ثابت کند فروید فرض کرد که افسردگی «خشم بازگشت خورده به طرف خویش» است. بک با آزمایش افکار و رؤیاهای بـیماران افـسرده، نه موضوع خشم بلکه موضوع شکست را به میان آورد. در مکتب شناختی مطالعات آزمایشگاهی و مشاهدات بالینی، سوگیری منفی پایدار را در پردازش شناختی در بیماران افسرده را مطرح نمودند (امانی، 1385).
پژوهشهای اولیه بک، همزمان با نظریهپردازی آلبرت آلیس در دهه 1970 بـود. آلیس نـیز بر روی باورها و افکار بیماران مطالعه و تحقیق میکرد(امانی، 1385). اساس نـظریهء الیس را مدل A-B-C تشکیل میدهد که در شناخت و تغییر شـخصیت بـه کار میرود. اصولا در این مدل، ................
....
..
.
منابع فارسی
امانی، احمد. (1385). ضرب المثل درمانی و درمان شناختی – رفتاری. مجله تازه های رواندرمانی،
شماره 41 و 42: 117-94.
شارف، ریچارد. اس. (بیتا). نظریههای رواندرمانی و مشاوره، ترجمه مهرداد فیروزبخت (1381)، تهران:انتشارات رسا.
هاوتون، کیت. (بی تا). رفتار درمانی شناختی راهنمانی کاربردی در درمان اختلال های روانی. مترجم: حبیب الله قاسم زاده (1382). تهران: ارجمند.
......
....
..
.
در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 140 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 69 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره هوش معنوی سبک های دلبستگی شادکامی و اعتیاد
خصوصیات محصول:
بخشی از متن :
اعتیاد
اعتیاد کلمه ای است عربی از ریشه عاد و به معنای چیزی را به عادت پذیرفتن و به چیزی و خوگرفتن (باوی، 1388). در چند دهه اول قرن بیستم، واژه اعتیاد به مواد شیمیایی به حالتی خاص اطلاق می شد که در اثر مصرف مواد به وجود می آمد. در سال 1931 میلادی واژه های عادت دارویی و اعتیاد دارویی به وسیله تاتوم و سیورز به عنوان واژه های جایگزین برای اعتیاد مطرح شد(گلپرور و همکاران، 1382).
تعریفی که تاتوم و سیورز از فرد معتاد و اعتیاد دارویی نمودند، عبارتند بود از:«معتاد فردی است که ماده شیمیایی خاصی را مصرف نموه و بدان وابستگی بدنی یا جسمی پیدا کند»
در سال 1964 میلادی، سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح اعتیاد، دیگر جنبه علمی ندارد و وابستگی دارویی را به جای آن توصیه نمود(، گلپرور و همکاران، 1382؛ باوی، 1388).
از نظر سازمان بهداشت جهانی وابستگی به مواد نشانگانی است که با یک الگوی رفتاری خاص آشکار می شود. با مصرف برخی ا داروها مانند، داروهای روان گردان، الگویی از رفتارهای ویژه بر رفتارهایی که قبلا ارزش بیشتری داشته اند، ارجحیت می یابند. نشانگان مورد نظر به معنی وابستگی مطلق نیست. بلکه پدیده کیفی است که به درجات مختلف، متجلی می شود(باوی، 1388).
انواع وابستگی به مواد
وابستگی به مواد به دو صورت، وابستگی جسمی و وابستگی روانی می باشد:
وابستگی جسمی: به دو شکل صورت می پذیرد:
الف) تحمل: عبارت است از نیاز به مقادیر فزاینده ای از مواد، برای رسیدن به حالت مسمومیت (یا آثار مطلوب) و یا کاهش بارز اثر مواد، با مصرف مداوم مقدار ثابتی از آن.
ب) علایم ترک: تغییر رفتاری ناسازگارانه، توام با علائم فیزیولوژیکی و شناختی است که بر اثر کاهش ماده مورد نظر در خون یا بافت های کسی که قبلا مقدار زیادی از آن را برای مدت طولانی مصرف کرده است، دیده می شود. پس از بروز نشانه های ناخوشایند ترک مصرف، شخص ممکن است برای اجتناب یا رهایی از نشانه ها دوباره به مصرف دارو روی می آورد(باوی، 1388).
وابستگی روانی: بعضی از افراد همراه با وابستگی جسمانی، الگویی از مصرف اجباری را نشان می دهند و برخی دیگر، بدون علائم وابستگی جسمانی، علائم وابستگی روانی (اشتیاق و ولع مصرف) را نشان می دهند. که در این صورت احتمال دارد که شخص:
الف) برای قطع ماده یا کنترل آن به طور مداوم تمایل نشان دهند.
ب)شخص ممکن است برای تهیه ماده مورد نظر، مصرف آن یا رهایی از عوارض آن، وقت زیادی را صرف می کند.
ج) در برخی از موارد وابستگی به مواد، همه فعالیت های روزمره شخص بر ماده مورد نظر متمرکز شده و احتمال دارد، فعالیت های مهم اجتماعی، شغلی و تفریحی وی به دلیل مصرف مواد به شدت مختل شده یا کاهش یابد(باوی، 1388).
اختلالات مرتبط با مواد بر طبق DSM-5
اختلالات مرتبط با مواد 10 طبقه مجزای داروها را در بر می گیرند: الکل؛ کافئین؛حشیش؛ مواد توهم زا؛ مواد استنشاقی؛ مواد شبه افیونی؛ داورهای آرامبخش، خواب آور، و ضد اضطراب؛ مواد محرک؛ توتون؛ و مواد دیگر(یا نامشخص). این طبقه کاملا مجزا هستند. تمام داروهایی که بیش از حد مصرف شوند از نظر فعال سازی مستقیم سیستم پاداش مغز مشترک هستند، که در تقویت رفتارها و تولید خاطرات مشارکت دارند. آنها به قدری سیستم پاداش را فعال می کنند که از فعالیت های عادی غفلت می شود. داروهایی که سوئ مصرف می شوند به جای اینکه از طریق رفتارهای انطباقی به فعال سازی سیستم پاداش دست یابند، مستقیما گذرگاه های پاداش را فعال می کنند. مکانیزم های دارویی که هر طبقه از داروها به وسیله آنها پاداش را تولید می کنند متفاوت هستند، اما داروهایی که معمولا این سیستم را فعال کرده و احساسات لذت ایجاد می کنند، اغلب نشه آور نامیده می شوند. به علاوه، افرادی که خویشتن داری کمی دارند برای مبتلا شدن به اختلالات مصرف مواد خیلی مستعد باشند، بدین معنی که منشا اختلالات مصرف مواد در برخی افراد را مدت ها قبل از شروع عملی مصرف مواد، می توان در رفتارها پیدا کرد(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).
.
.
.
هوش معنوی و مؤلفه های آن
ادواردز مـعتقد اسـت داشتن هوش معنوی بـالا بـا داشتن اطلاعاتی در مورد هوش معنوی متفاوت است. این تمایز فاصله میان دانش عملی و دانش نظری را مطرح میکند. لذا نباید داشتن دانش وسیع در مورد مسائل معنوی و تمرینهای آنها را هم ردیف دستیابی به هـوش مـعنوی از طریق عبادت و تعمق برای حل مسائل اخلاقی دانست؛ هرچند میتوان گفت برای بهرهمندی مؤثر از معنویت، داشتن توأمان دانش نظری و عملی لازم می باشد (غباری بناب و همکاران، 1386).
هر چند که تحقیقات زیادی در حیطه رشد و تحول هـوش مـعنوی صورت نـگرفته است و نیازمند تحقیقات تجربی ـ کیفی است، ولی می توان گفت که استعداد این هوش در افراد مختلف، متفاوت اسـت و در اثر برخورد با محیط های غنی که سؤالات معنوی را بر می انگیزاند، بـه تـدریج تـحول یافته و شکل می گیرد. به نظر میرسد سن و جنسیت نیز در هوش معنوی اثرگذار باشند. یونگ معتقد است کـه در بـسیاری از افراد پس از 35 سالگی تغییرات عمدهای در ناخودآگاه صورت میگیرد که ممکن است در روند معنویت و هـوش مـعنوی تـأثیرگذار باشند. همچنین بعضی از محققان، از جمله یونگ، معتقدند که در زنان این تحول متفاوت از مردان صورت مـی گیرد(غباری بناب و همکاران، 1386).
.
.
.
دلبستگی
دلبستگی از یک مفهوم یونانی به نام (storage) که نوعی عشق بین والدین و کودک می باشد گرفته شده است. مفهوم دلبستگی در روان شناسی جدید ریشه در کارهای جان بالبی روان پزشک و روان تحلیل گر انگلیسی دارد. او دلبستگی را پیوند عاطفی عمیق افراد خاص در زندگی معرفی می نماید به طوری که تعامل با آنها در زندگی ایجاد شعف و نشاط کرده و در هنگام استرس و تنیدگی، حضور آنها ایجاد آرامش می نماید. دلبستگی در دوره ای شکل می گیرد که در آن حساسیت زیادی به ویژگی مراقب وجود دارد، تجربیات اولیه با آنها نوع دلبستگی را تعیین کرده و تداوم آن را در طول زمان تثبیت می نماید . اولین پیوند عاطفی بین کودک با مادر و یا مراقب او برقرار می شود. تجارب دلبستگی ما مراقبان اولیه در الگوهای کاری ذهنی بازنمایی می شوند و در طی رشد از نوزادی تا نوجوانی تثبیت می شود (زیمرمن و بیکر،2002). شافر و امرسون دلبستگی را به عنوان "تمایل فرد کم سن برای جستجوی مجاورت با بعضی افراد هم نوع "تعریف می نمایند، و به نظر سیرز دلبستگی در نتیجه تعامل ارضا کننده با افراد مهم محیط کودک اکتساب می گردد. دلبستگی پیوند هیجانی پایدار بین دو فرد است به طوری که یکی از طرفین کوشش می کند نزدیکی یا مجاورت با موضوع دلبستگی را حفظ کرده و به گونه ای عمل کند تا مطمئن شود که ارتباط ادامه می یابد ( فوگل و 1997؛ به نقل از حاجی ولی زاده 1389). هر چند در تمام گونه ها نظام دلبستگی برای ابقاء گونه ها همچون غذا دادن و تولید مثل صورت می گیرد، البته این پاسخ های نا آموخته، تولید در برابر مادر ارزش انطباقی دارند زیرا مانع از آن می شوند که جاندار از منبع مراقب دور بیفتد و گم شود (اتکینسون و هیلگلارد،1389).
.
.
.
شادکامی
تعاریف شادکامی
نشاط از جـمله پدیـدههای روان شناختی است که تحقیقات، مطالعات و بررسیهای مختلفی را معطوف خود ساخته است. روان شناسان نظریه پرداز، نشاط را نوعی «هیجان مثبت» میدانند که تأثیر ژرفی برساز و کارهای جسمانی، شناختی و روانی در مکانیزم دارد و عملکرد آدمی را درزمـینههای مـختلف بـهبود میبخشد (گلدبرگ، 1997؛ آندروز، 1989).
شادمانی، از جمله موضوعاتی است که از دیرباز اندیشمندانی نظیر ارسطو، زنون و اپیکور به آن پرداختهاند. ارسطو، دستکم به سه نوع شادمانی معتقد است؛ در پایینترین سطح، عقیدهی مردم عادی است که شـادمانی را معادل موفقیت و کامیابی میدانند و در سطح بالاتر از آن، شادمانی مورد نظر ارسطو یا شادمانی ناشی از معنویت قرار میگیرد. روانشناسان، در سالهای آخر قرن بیستم توجه به احساسات مثبت را آغاز کردهاند و روزبهروز به این توجه افزودهاند (آرگیل، 2001). در این فـرایند، سه جـهتگیری قابل تشخیص وجود دارد که به سنجش میزان شادمانی، بررسی عوامل موثر بر شادمانی و شیوههای افزایش شادمانی مربوط میشود (کشاورزافشار، وخوش کنش، 1387).
.
.
.
منابع فارسی
اتکینسون و ریتال و دیگران .(1389). زمینه روان شناسی هیلگارد جلد 1.ترجمه: حسن رفیعی و دیگران.تهران: انتشارات ارجمند .
اکبری ، مهدی .(1390). رابطه بین سبکهای دلبستگی و شیوه های فرزند پروری و عزت نفس با گرایش به مواد مخدر در معتادان مرد مراجعه کننده به مراکز درمان سؤمصرف مواد شهر تهران . پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره. دانشگاه آزاد واحد رودهن.
اکبری ، مهدی .(1390). رابطه بین سبکهای دلبستگی و شیوه های فرزند پروری و عزت نفس با گرایش به مواد مخدر در معتادان مرد مراجعه کننده به مراکز درمان سؤمصرف مواد شهر تهران . پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره. دانشگاه آزاد واحد رودهن.
انجمن روانپزشکی آمریکا .(2013). راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM-5). ترجمه یحیی سید محمدی (1393). تهران: نشر روان.
اینگلهارت، رونالد. (1994). تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی، ترجمه مریم وتر (1382). تهران: کویر.
آرگایل، مایکل. (بی تا). روان شناسی شادی. ترجمه مهراد کلانتری و همکاران (1383). اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهی.
بابامیری، محمد؛ وطن خواه، محمد؛ معصومی جهاندیزی، حسین؛ نعمتی، مرضیه؛ درویشی، مهسا. (1392). بررسی رابطه بین سبک های مقابله با استرس، افکار خودآیند منفی، و امیدواری با شادکامی در افراد معتاد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر اهواز در سال 1390. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی زنجان، دوره 21 ، شماره 84 : 91-82.
باوی، ساسان. (1388). اعتیاد (انواع مواد، سبب شناسی، پیشگیری، درمان).جلد اول، چاپ اول،اهواز: دانشگاه آزاد اسلامی.
پروین، لورنس ای.؛ و جان، اولیور پی. (2001). شخصیت(نظریه و پژوهش). مترجمان: دکتر محمد جوادی و پروین کدیور (1386).چاپ هشتم، انتشارات آییژ.
پسندیده، عباس. (1390). نظریه توحید در شادکامی. مجله روانشناسی و دین. شماره 15، 30-5.
.
.
.
منابع لاتین
Abolghasemi, A., & Rajabi, S. (2013). The Role of Self-regulation and Affective Control in Predicting Interpersonal Reactivity of Drug Addicts. Int J High Risk Behav Addict; 2(1): 28-33.
Amram, Joseph (Yosi), (2005), Intelligence Beyond IQ: The contribution of emotional and spiritual intelligences to effective business leadership, Institune of Transpersonal Psychology
Andrews, F.M (1989). Social indicators of Well –being. NewYork; Plenum.
Argyle, M (2001). The Psychology of Happiness. New York. Routledge.
Argyle, M and Lu, L (1995). Testing For Nappiness. Washington DC; Taylor and Francis.
Aspinwall, L., Richter, L., & Hoffman, R. (2001). Understanding how optimism works: and examination of optimists adaptive moderation of belief and behavior. In Chan, E. Optimism and pessimism: Implications for theory, Research and Practice (PP38-218). Washington D. C.
Bartley, M., Head, J., & Stansfeld, S. (2007). Is attachment style a source of resilience against health inqualities at work? Social Science and Medicine, 64, 765-775.
Carr, A.,( 2004). Positive Psychology .Handbook of psychology. New York : runner– Routledge Press.
Casidy. J. & Shaver, P. R. (1999). "Hand book of Attachment, Theory.Research and Clinical Application London".Routledge.
Cassidy , J ; Shaver , P .R .(1999). Hand Book of attachment , theory , research , and clinical application . new york : Guilford
Chamratrithirong, A., Miller, B. A., Byrnes, H. F., Rhucharoenpornpanich, O., Cupp, P. K., Rosati, M. J., Chookhare, W. (2010). Spirituality within the family and the prevention of health risk behavior among adolescents in Bangkok, Thailand. Social Science & Medicine, 71(10), 1855-1863.
Cheung,C & Yeung,J.W. (2011). Meta-analysis of relationships between religiosity and constructive and destructive behaviors among adolescents. Children and Youth Services Review, 33, 2: 376–385.
Clavk, A.E (1996). "Satis faction and Comparison in Come." Journal of Public ecomomic, 619, 359-381.
Colin , V . L . (1996) . Human attachment . The MC Craw _ Hill Companies
Compbell, L. etal (1996). Happiness and Social Relationships. London: Plenum.
Costa, P.T. and Mc Gvae, R.R (1981). "Personal adjustment to aging" Journal of Gerohtalog" 36, 78-85.
Daley, D.C., & Marlatt, G.A. (2005). Relapse prevention. In J.H. Lowinson, P. Ruiz, R.B. Millman, & J.G. Langrod (Eds.), Substance Abuse: A Comprehensive Textbook, 4th ed. Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins, pp. 772"785.
Davison, G. C., & Neale, J. M. (2001). Abnormal psychology. New York:John Wiley & Sons.
Diener, E. (2002). Frequently asked questions (FAQS) about subjective (happiness and life satisfaction). A primer for reporters and new comers.
Diener, E., Diener, M., "Factors predicting the subjective well–being of nations", Journal of Personality and Social Psychology, v 69, 1995, p 851– 864.
Diener, E; R, Biswas-Diener (2008). Happiness: unlocking the mysteries of psychological wealth, Blackwell Publishing.
Emmons, R. A. (2000). Is spirituality an intelligence? Motivation, cognition, and the psychology of ultimate concern, The International Journal for the Psychology of Religion, 10(1):3-26.
Emmsns, R. A (1999). The Psychology of Ultimate concerns. New York; GuilFord Press.)
Essakow JG, Rapee M . (2005).Attachment, Behavioral Inhibition, and anxiety in preschool children. J Abnorm Child Psychol; 33: 131–43.
در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید