دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 286 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
تحقیق معماری موزه
ردپای زن ایرانی در معماری موزه
ایرانی بودن و مسلمان بودن برای من یک جامه فرهنگی است که بدون آن احساس عریانی میکنم. تأثیر ملیت، در کارهایم به وضوح پیداست.به عنوان مثال من معماری را همیشه از داخل شروع میکنم و میتوانم بگویم که مشغله ذهنیام فضا به معنی متعارف آن نیست . مشغله من یک نوع انفجار و انبساط از درون به بیرون است. بیرون همیشه منتج از درون است
تهران_ 14 آبان 1384
پایگاه اطلاع رسانی شهرسازی و معماری، سولماز نراقی:
نسرین فقیه،معماریاست پرکار، جستجوگر و فعال در صحنه بینالمللی . حساسیتی هنرمندانه و هندسهای معمارانه در کردار و گفتار او نمایان است. او را زنی خواهید یافت با ظرافت و جدیت توأمان، خصلتی که در آثار و رفتارش به یکسان بروز یافتهاست.
فقیه تحصیلات معماری را در ونیز، و طراحی محیط را در دانشگاه یل امریکا به پایان رساند و به ایران آمد. مدیریت طرح تفضیلی اصفهان برای مهندسین مشاور ارگانیک و مدیریت بخش معماری موزه هنرهای معاصر تهران از عمده مسوولیتهای او در ایران پیش از انقلاب بود.
فقیه در سال 1362 به فرانسه رفت و فعالیت معماری را در دفتر خود آغاز کرد. همزمان مرمت و طراحی داخلی موزه اورسی را به عهدهگرفت.در فرانسه بازسازی گالریهای گنجینه دائم ژرژ پمپیدو و مرمت چندین موزه در شهرهای مختلف به کارنامه تجارب او اضافه شد.
فقیه هم اکنون در ایران زندگی میکند و در کنار حرفه اصلی خود، به کار پژوهشی نیز مشغول است. با او در دفتر کارش به گفتگو نشستیم.
•لطفا از نخستین پروژه خود در شهر اصفهان بگویید. چه شد که این کار را شروع کردید و سرانجام طرح چه بود؟
در آن وقت طرحهای جامع شهرهای بزرگ که به وسیله مهندسین مشاور تهیهشده بود به سرعت در دستور کار دستگاههای اجرایی قرارمیگرفت.بولوارکشیها و بیاعتنایی آقایان به بافتهای موجود تاریخی، شهری مانند اصفهان را در یک وضعیت بحرانی قرارمیداد .
وزارت مسکن وقت این طرح را به من واگذار کرد و من تلاش کردم طرح تفضیلی اصفهان را در مسیر جدیدی قراردهم. این تلاش موفقیتآمیز بود و از آن به بعد شهر تاریخی اصفهان به غیر از یکی دو بولوار که در زمان رضاشاه کشیدهشده و بافت شهر را از هم گسیخته بود، آسیب مهمی ندید.
عده ای میگویند من اولین کسی بودم که اصطلاح بافت تاریخی را در ایران به کار بردم.این اصطلاح، ترجمه تحتاللفظی یک عبارت ایتالیایی(tessuto urbano) است. ایتالیاییها همواره در امر بزرگداشت و مرمت بافتهای تاریخی به کشورهای دیگر برتری داشتند. درآن زمان همه فکر میکردند کافی است چند ساختمانقدیمی ارزشمند حفظ و نگهداری شود.
اما من سعی کردم این نکته را تفهیم کنم که بافت تاریخی بخشی از میراث هر شهر است.ما از آن پس تجزیه و تحلیل سه بعدی و تصویری منازل و کوچههای قدیمی را آغاز کردیم.این حرکت پس از مدتی اشتهار بینالمللی پیدا کرد و همین مساله باعث شد که ما بتوانیم خیابانکشیها را در اصفهان متوقف کنیم.
من به این دوره از مسوولیت خود اهمیت زیادی میدهم. برای اینکه پس از رفتن من، توسعه شهری اصفهان در مسیر صحیحی هدایت شد.
•کار در موزه هنرهای معاصر را از چه زمانی آغاز کردید؟
در آن وقت موزه هنرهای معاصر تازه داشت شکل میگرفت. برای همین مشغول خرید آثار تجسمی هنرمندان جهان بود. از من دعوت کردند که مدیریت گرافیک،عکاسی و معماری آن را برعهده بگیرم اما من فقط بخش معماری را انتخاب کردم و از آن پس سه خط مشی را در پیش گرفتم: اولین کار خرید دِسنهای اصل معماران معروف بود. در دهه 70 هنوز کامپیوتر رواج نداشت و در نتیجه این دسنها از ارزش فوقالعادهای برخوردار بودند. حتی امروز هم کروکیهای دستی یک معمار معروف ارزش فراوانی دارد چه رسد به آن زمان.
به هر حال، ما شروع کردیم به خریداری طرحهای افرادی مثل مایکل گریوز، لئون کریر، ماسیمو اسکولاری و پیتر آیزنمن. این آثار هنوز هم در موزه هنرهای معاصر نگهداری میشوند.
دومین کار، اجرای پروژههای پژوهشی مستقل درباره موضوعات مختلف معماری ایران،با هدف برپایی نمایشگاههای موضوعی بود، و سوم معرفی معماران جهان با توجه به نیاز معماران ایرانی.
من ازهمان وقت بااطلاعرسانی پراکنده درباره هر نوع مقوله فرهنگی مخالف بودم و میخواستم اگر قرار است که ما از تجربیات کشورهای دیگر حرف بزنیم با مسائل خودمان ارتباط داشته باشد.
در همین راستا دو نمایشگاه برگزارکردم ؛ یکی نمایشگاه "محله"، که مقایسه دو شهر تهران و بروکلین بود. پژوهش تهران را من انجام دادم و پژوهش بروکلین را یک محقق امریکایی.
دوم نمایشگاهی از معماری فنلاند که به معرفی موزه فنلاند، معماری این کشور در دهه 50 و چهره شاخص آن، آلوار آلتو اختصاص داشت. دلیل برپایی این نمایشگاه اتفاقات کم و بیش مشابهی بود که در ایران آن دهه نیز میافتاد.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 5774 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
تحقیق معماری مصر
یکی از مهدهای تمدن و در نتیجه معماری وادی نیل در مصر است. وادی نیل آغاز زندگی بود، زندگی که نظم خورشید – ستارگان و تمرکز بر مذهب (اعتقاد به جهان بعد از مرگ) کاتالیست هنر و معماری بود. معماری مصری سرگذشت اسرار و نبوغ معماران این سرزمین باستانی در طول تاریخ بوده است که به خلق شاهکارهای منحصر به فردی منجر شده است.
"داستان زندگی مدرن از زمانی آغاز شد که یونان پا به صحنه تاریخ می گذارد... بر 30 قرن صنعتگران مصری پیکرهها را حکاکی کردند... این تمرین در دورهی یونان تکرار شد اما در جهت به کمال رسیدن از لحاظ تکنیک و فن"
جردن نویسنده انگلیسی
از کنارهی رود نیل تا سودان امروزی را سرزمین مصر می نامند. در مسیر این رود، آبشارهایی قرار دارد که رود نیل پس از گذشتن از این آبشارها به درهی عمیق می رسد. رود نیل قبل از رسیدن به دریای مدیترانه از دشتهای همواری می گذرد. در این دشت رودخانهها به شاخههای زیادی تقسیم می شود و تشکیل دلتا میدهد.
برای حدود 10 هزار سال دره نیل جایگاه یکی از با نفوذترین و با شکوهترین تمدنهای عصر خود بود. ساکنین مصر در دو منطقهی شمالی و جنوبی با دو فرهنگ و رسوم کاملاٌ متفاوت از یکدیگر می زیستند. در مصر سفلی (ساکنین منطقه شمالی مصر) شغل مردم چوپانی و مسکن آنها بصورت چادرنشینی بود ولی در مصر علیا (ساکنین منطقه جنوبی مصر) مردم به کشاورزی اشتغال داشتند و محل سکونت آنها ثابت بود و مانند سومریها از نی به عنوان مصالح ساختمانی برای ساختن خانه ها استفاده می کردند.
یکی از اختلافات فرهنگی دو قوم مراسم مذهبی دفن کردن مردهها بود. در مصر سفلی، مردهها را در قبر و در خارج از محل سکونتشان به خاک می سپردند در صورتیکه در مصر علیا مردهها را در محل سکونت خودشان یعنی با کشیدن دیوار و بستن راه آن قسمت از خانه دفن می کردند.
هرودوت مورخ مشهور یونان درباره مصریها می گوید: (مصریها بیشتر از هر قوم دیگری به حد افراطی مذهب اند)
آنها سکونتگاهها، بنای مزرعهها، مغازهها حتی کاخها و دژها را از مصالح کم دوام میساختند ولی در ساختن معابد و آرامگاههای پادشاهان از سنگهای سخت استفاده می کردند در نتیجه بیشتر اطلاع ما از این بناها است. به طور کلی توجه مصریان به زندگی در این جهان برای ادامه زندگی و دستیابی به سعادت در مرحلهی دوم زندگی، یعنی زندگی پس از مرگ بوده است و هنر ایشان نیز براساس این نحوه نگرش آنها به زندگی پایه ریزی شده بود... سرزمین مصر از ذخیرههای غنی معادن سنگهای نظیر بازالت، آهک، مرمر، گرانیت بود.
اوضاع طبیعی مصر و زندگی مصریان در مذهب آنها منعکس شده بود. در دورهای که مصریها به صورت نظام اجتماعی و جماعتی نخستین زندگی می کردند خدایان خود را به صورت حیوانات و پرندگان می ساختند و خدایان بد کار را بصورت حیوانات درنده و خطرناک وانمود می کردند اما بعدها آنها خدیان خود را به صورت انسان با سری از حیوانات و پرندگان می ساختند. با پیشرفت کشاورزی در مصریان آنها به پرستش "خورشید" پرداختند زیرا که آن را سرچشمه گرما و رشد و حیات می دانستند. خدای آفتاب "رع " نامیده شد. خورشید پادشاه خدایان بود. همچنین علت طغیان رود نیل را نیز به خدای نیل نسبت می دادند. به همین دلیل آنها همیشه دعا می کردند که خدای نیل به مزارعشان بیاید و هنگامی که نیل طغیان می کرد مردم مصر جشن می گرفتند و خدای نیل را سپاس می گفتند.
تمدن مصر از دیر زمان جزء و محافظه کارترین تمدن روی زمین شناخته شده است به گفتهی افلاطون: "مصر در مدت 10000 سال تغییری نیافته بود. شاید کلماتی چون بادوام و یا مستمر برای تعریف این خاصیت هنر مصری مناسبتر باشد. گرچه در برخورد نخست کلیدی آثار هنری مصر از 300 تا 500 سال ق م به نحوی با هم شباهت دارند، البته در استنباط فوق هستهای از حقیقت نهفته است در واقع فکر هنری مصر در همان نخستین قرنهای عمر دراز آن تمدن پی ریزی شد و سپس تا پایان پادشاهیهای کشور مصر هرازگاهی فقط تجدید نیروی یافت.
تاریخ هنر مصر
1- تاریخ مستند و رسمی مصر
2- پادشاهی کهن: از سلسلهی یک آغاز و سلسلهی ششم منقرض شد
3- پادشاهنی میانه
4- پادشاهی جدید
5- پادشاهی متأخر
6- هجوم اسکندر مقدومی
7- سلسله بطالسیه
8- مصر تحت حکومت رومیان
9- حکومت بیزانس
10- از آن پس دورهی اسلامی آغاز شد
تحول از دورهی قبل از تاریخ به سلسلهی اول به نام "دورهی پیش از پادشاهی" خوانده شده است. که با انقراض ششمین سلسله اش در حدود 2185 قبل از میلاد به پایان رسید. این طرز محاسبهی تاریخی از طرفی معرف احساس شدیدی است که مصریان نسبت به دوام زمان می داشتهاند و از طرف دیگر دلالت می کند بر اهمیت فوق تصور مقام فرعون (پادشاه) که نه فقط فرمانروای مطلق بود بلکه یکی از خدایان شناخته می شد.
فرعون از همهی پادشاهان برتر بود. زیرا پادشاهی وی صورت وظیفه یا امتیازی که از جانب منبع فوق بشری به وی تفویض شده باشد نداشت. بلکه در نفس خود ربانی و مطلق بود. در هر صورت نمی توانیم انکار کنیم که شخصیت فرعون همواره علامت مشخص و نشان بارز تمدن مصر باقی مانده زیرا شخصیت وی تا حدی وسیع در تعیین ماهیت هنر مصری مؤثر بوده است.
در زمانی که نقاشی دیوارها هیراکونپولیس به وجود آمد – یعنی حدود 3200 ق م مصر شروع به ساختن ابزارهای مفروغی کرده بود، می توان گفت که در آن هنگام کشور مصر به دست تعدادی از امیران محلی که مقام و موقعیتی تقریباٌ نظیر رؤسای قبیله ای داشتند اداره می شد. صحنه های جنگی میان مردان سفید هیکل بدان سان که در نقاشی مورد بحث دیده می شود. محتملاً معرف نبردها و تهاجمهای محلی است. از میان اینان دوره پادشاهی متخاصم به وجود آمد. ولی در حدود 3هزار سال ق م مصر سفلی و مصر علیا توسط فرعونی بنام "نارمر" با هم متحد شدند و اولین زبان معماری و تزئینی سبک فرعونی کاملاٌ تکامل پیدا کرده بود و در واقع پس از گذشت این دوره است که به تدریج معماری مقبرهای یا مصطبه آغاز می گردد.
محتملاً نارمر همان کسی است که تصویرش بر روی شیء نا مأنوس و شگفتی آور یعنی لوح تشریفاتی، به افتخار پیروزیش بر مصر سفلی ضبط شده است. این لوح متعلق به شهر هیراکونپولیس است. لوح تشریفاتی پادشاه نارمر را می توان قدیمترین نمونهی هنر تاریخی که تاکنون کشف شده است دانست، زیرا نه فقط نخستین تصویری از شخصیتی با هویت تاریخی است که به دست ما رسیده بلکه همچنین ماهیت آن به هیچ وجه بدوی نیست و در واقع لوح مزبور از همان زمان غالب خصوصیات هنری مصر در هنر مصری در عهد پادشاهی کهن و دورهی های بعدی را در خود جمع می داشته است.
در تصویر1 نارمر، موی سر دشمن به پاافتادهای را در دست گرفته و می خواهد با گرز او را هلاک کند و دو دشمن شکست خوردهی دیگر در قسمت مجزای زیرین جای داده شده اند (شکل مستطیل کوچک در کنار مرد سمت چپ معرف شهر یا ارگی است) در قسمت بالای راست لوح و روبروی پادشاه نوشتهی درهمی از هیرولگیف دیده می شود. شاهین روی تودهای از گیاه کاغذی مصری یا پاپیروس ایستاده است و دنبالهی رشتهای را که به سر آدمی بسته شده در دست دارد، و این سر از همان خاک بیرون رسته است که تودهی گیاهان. تصویر مختلط فوق در حقیقت همان مضمون اصلی را با بیانی رمزی از نو تکرار می کند. بدین معنی که سر آدمی و گیاه پاپیروس معرف مصر سفلی است. و شاهین پیروز همان حوروس یعنی خدای محلی مصر علیاست. تقارن یا تشبیهی که به کار رفته کاملاً روشن است؛ حوروس همان نارمر است. و به عبارت دیگر خدایی بر دشمنان آدمیزادهاش پیروزی یافته است. پس حالت و حرکت نارمر نباید حاکی از تلاش و نبردی واقعی باشد چرا که دشمن از همان آغاز کار، در برابر او زبون و درمانده بوده است و کشتار او صرفاً عملی به شیوهی آیینی است نه کوششی جسمانی. این موضوع از آنجا دستگیرمان می شود که پادشاه نارمر صندلهای خود را از پا درآورده است (کفشدار شاهی پشت سر وی ایستاده و صندلهایش را در دست نگاه داشته است) و همین معلوم می دارد که پادشاه پا بر زمین مقدس نهاده و در حال اجرای آین دینی است.
در تصویر2 پادشاه بازهم پا برهنه دیده می شود، در حالی که کفشدار شاهی به دنبال وی صندلهایش را حمل می کند. در این صحنه پادشاه با تشریفاتی رسمی پشت سر گروهی از پرچمداران به راه افتاده است تا از پیکرهای سربریدهی اسیران جنگی بازدید کند. قسمت مجزای زیر این لوح بار دیگر آن پیروزی با علائم مرزی به وصف درآمده است. بدین معنی که فرعون در قالب گاو نر زورمندی که دشمن را لگدکوب می کند و دژ مستحکمی را فرو می خواباند مصور شده است تنها قسمت میانی لوح برای ما مفهوم مشخص ندارد. دو جانور گردن دراز و نگهبان آنها از هرگونه نشان و خصوصیت معرفی کنندهای عاری اند و ممکن است صرفاً جنبهی تزئینی داشته باشند. به هر حال این جانوران هیچگاه در هنر مصری ظاهر نمی شوند.
منطق نوین و درونی شیوهای که در این اثر به کار رفته در مقایسه با نقاشی دیواری دورهی پیش از سلسلهی پادشاهی به خوبی آشکار است. نخستین چیزی که در لوح نارمر بیننده را به شگفتی می اندازد کمال نظم آن است، به این معنی که سطح لوح به خانهها یا حاشیههایی افقی تقسیم بندی شده و هر هیکلی بر روی خط یا مرزی که به منزلهی سطح زمین است قرار گرفته است تزیین دارد و علامتهای هیروگلیفی که متعلق به سطح دیگری از واقعیت اند و نیز جسه دشمنان.
مفهوم زندگی پس از مرگ چنانچه از مشاهده و بررسی "مقابر خصوصی" حاصل مان شده است. در مورد مردم عاری تطبیق نمی کرده است. بلکه فقط امتیاز معدودی خاصان درباری بوده است، آن هم صرفاً به خاطر پیوستگیشان با وجود جاودانی فرعونها. این مقابر که مصطبه خوانده می شوند معمولاً به شکل سکویی بلند و مستطیل شکل با دیوارههای پرشیب و مفروش از سنگ یا آجر بر روی محوطهی تدفین ساخته میشده است. محوطهی تدفین در عمق زیادی زیرزمین قرار داشت و به وسیلهی هواکشی به سکوی بلند متصل می شد. شکل مصطبه احتمالاً از تپه های خاکی یا سنگی که مقبرههای پیشین را می پوشانید الهام گرفته شده است. و این در حالی است که، در بین النهرین تقریباً نوعی بی تفاوتی نسبت به آیین مردگان و حفظ مقبرهها وجود داشت. در صورتیکه در مصر اینگونه مسائل را در درجه اول اهمیت قرار می دادند.
در سرداب (محوطه تدفین) مقبره مصطبه ای هیچگونه ارتباطی با محیط خارج وجود نداشت، نقاش و یا تندیس متوفی و نیز اشیاء نفیس ظروف تقدیم شده به "کا" ضروری بود، قرار داده می شد. ارتباط مصطبه با محیط خارجی از طریق دری بود که به فضای کوچکی منتهی کردند، در برخی موارد از بام تا محل استقرار جسد، بیش از 5/30 متر به طرف پایین عمق داشت. و پس از اینکه جسد را داخل مقبره قرار می دادند این سوراخ را کاملاً مسدود می کردند و دهانه آن را به دقت مانند سایر نقاط سقف می پوشاندند. به طوری که دیگر این مسیر کشف گردد.
مقبره پادشاهان از همان آغاز سلسلهی اول وسعت و شکوه بسیار یافت، و حتی گاهی نمای بیرونی آنها بصورت کاخ ضخیم شاهی درآمد. این آثار نه تنها اولین شکل مقابر ساخته شده در مصر بودند، بلکه ساخت آنها در زمانیکه اهرام نیز به وجود آمد ادامه یافت و به عنوان مقابر اشراف و نزدیکان فرعون در کنار اهرام بنا گردید و طول آنها از 5/4 تا 52 متر و ارتفاع آنها از 3 تا متر متغیر بوده است. علت عمود نبودن این دیوار این مقابر و تمایل آنها به داخل ظاهراً باید در استحکام بیشتر این نوع "دیوارها" نسبت به دیوارهای عمودی بوده باشد.
در دورهی سلسلهی سوم در حدود (سال 2750 ق م) مقابر مصری شکل هرمهای پلهدار به خود گرفت نخستین مقبرهی عظیم پادشاهی و مشهورترین آنها مقبره پادشاه زوسر است که روی همان تپه مستطیل شکل اجدادی و در شهر سقاره یا گورستان نفیس بر پا شده است.
این هرم که احتمالاً کهنترین بنای سنگی مصر و نخستین بنای سنگی عظیم جهان است حدود 30 سال به طول انجامید هرم زوسر حدود 61 متر ارتفاع دارد و متشکل از شش مصطبه به تدریج کوچک شونده با ارتفاعی یکسان است و با زاویه آن 72 درجه در واقع متشکل از چندین مصطبه است که بتدریج کوچک شده و در پایان کار ساختمانی، مشابه زیگوراتهای بزرگ بین النهرین شده است. اما هرم زوسر برخلاف زیگوراتها یک مقبره است نه یک معبد و ارتفاعش از بنای مردگانی که پیرامونش ترتیب یافته بلندتر است.
مقبره زوسر کار کردی دوگانه داشت.
1- حفاظت از پادشاه مومیایی و اشیاء دفن شده
2- مجسم ساختن قدرت مطلق و خداگونه وی به کمک حجم و صلابت خویش
معمار و آفرینندهی این مقابر هنری "ایقحوتپ" که در سنت دورههای متأخر مقام الوهیت یافت. وی نخستین هنرمندی است که نامش در تاریخ ضبط شده است و چقدر هم به حق، زیرا بنایی که در آن زمان از زیر دستش بیرون آمد حتی امروزه نیز بیننده را به شگفتی می اندازد. او توانست در آن زمان که معماری مصری با ساختمان های از خشت و چوب و نی، و پارهای از مصلاح سبک وزن دیگر، سر و کار داشت ساختمان با سنگهای عظیم تراشیده را معمول کند.
سر تکاملی اهرام در دوره ی سلسلهی چهارم با ساختمان هرم های سه گانه و عظیم پیکر جیزه به نامهای خوفو (خئوپس)، خضرع (خضرن) و منکوریچ مرکرینوس به اوج اعتلاعی خود رسید.
این اهرام حدود 2700 ق م ساخته شده اند و در جیزه قرار دارند و در سرزمین مصر مظهر پایداری ابدی، علم پنهانی – مرز و فنون – حکمت ازلی و جادوگری بودهاند.
هر سه هرم به شیوهی مالوف دارای سطوح جانبی صاف اند که در اصل با غلافی از سنگ تراشیده و یکدست پوشیده شده بود. ولی اکنون تمام آن پوشش به جز قسمتی از نوک هرم خفرن به کلی از میان رفته است هریک از این اهرام با دوتای دیگر از جهت جزئیات طرح و ساختمان اختلافاتی کوچک دارد، اما خصوصیات اساسی شان در مقطعی از هرم خئوپس (یاخوفو) که کهنسالترین و بزرگترین آنهاست نشان داده شده است.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 981 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
تحقیق معماری مسجد جامع اصفهان
مقدمه
نام شهر اصفهان از اوائل دوران اسلامی معمول گشته است و قبل از اسلام شهری به این نام وجود نداشته است. تاریخ گسترش شهر بطور خلاصه متعاقبا معرفی خواهد شد.
استان اصفهان در مرکز فلات ایران واقع شده است و به علت گستردگی آن دارای بخشهای متعدد جلگه ای و کوهستانی میباشد. در مغرب و جنوب غربی استان اصفهان رشته کوههای زاگرس قرار گرفته است ولی شهر اصفهان در جلگه سر سبز زاینده رود واقع شده است. این رودخانه که از داخل شهر اصفهان عبور میکند مهمترین رودخانه مرکزی فلات ایران است. سرچشمه آن از زردکوه بختیاری بوده و جریان آن از غرب به شرق است و پس از طی چهارصد کیلومتر در مسیر پر پیچ و خم به باتلاق گاوخونی منتهی میشود. در جنوب شهر اصفهان چهارده توده کوهستانی وجود دارد که نزدیک ترین آنها به شهر کوه صفه نام دارد. ارتفاع آن در حدود 2250 متر است.
اراضی شهر اصفهان از خاک رس تشکیل شده است که لایه ای سخت و غیرقابل نفوذ است.
شالوده های بناها و ساختمانهای معمولی برروی قشر رس بنا شده است. از همین خاک رس در گذشته آجرهای خام و پخته جهت بنای ساختمانها خصوصا منازل تهیه مینمودند که قدمت بعضی از این بناها به چندین قرن می رسد.
آب و هوای اصفهان معتدل و فصول چهارگانه آن منظم است. میزان بارندگی قلیل بوده و به ندرت از 120 میلیمتر در سال تجاوز مینماید. آسمان اصفهان اکثرا صاف و آفتابی است و در اکثر ماهها نسیم ملایمی در آن میوزد. حداکثر درجه حرارت 42 درجه سانتیگراد در ماههای تابستان است و حداقل آن تا ده درجه زیر صفر در زمستان نزول میکند.
در گذشته برای آبیاری مزارع و باغهای داخل شهر نهرهائی از رئدخانه به نام ( مادی) منشعب میگردید و در داخل شهر جریان داشت ولی فعلا تنها تعداد قلیلی ار آنها باقیمانده است چون اکثر مزارع و باغها به محله ها و ساختمانهای مسکونی تبدیل شده است.
موقعیت مسجد جامع در شهر اصفهان
مسجد جامع اصفهان در مرکز بافت تاریخی شهر قرار گرفته است. بافت تاریخی از مجموعه محلات و بناهای متعدد عمومی و خصوصی تشکیل یافته است. این مجموعه تحت عنوان محدوده بافتهای با ارزش تاریخی شهر اصفهان به تایید شورای عالی شهر سازی ایران رسیده و هر نوع اقدامی در داخل آن باید منطبق بر ضوابط و قوانین مصوب سازمان میراث فرهنگی کشور باشد. در اینجا لازم است برای آشنا شدن بهتر با شهر اصفهان بطور خلاصه به معرفی آن بپردازیم.
خلاصه معرفی اصفهان
اصفهان امروز به شهری اطلاق می شود که در تاریخ شهر سازی از زمره شهرهای اسلامی محسوب میگردد. اصولا در دوران قبل از اسلام شهری به وسعت امروزی اصفهان در منطقه وجود نداشته است. بنا به شواهد و اسناد تاریخی " سپاهان" مجموعه ای از روستاهای کوچک و بزرگ بوده که بدلیل آب پر برکت زاینده رود و زمینهای حاصلخیز اطراف آن مردمانش به کاشت و زرع می پرداخته اند . در منابع از نامهائی مانند سنیلان ، لنبان، اشکهان، یوان، خشینان، بهودیه، جی و غیره یاد شده است.
از دوره قبل از اسلام آثار چندانی باقی نمانده ، حضور بقایای بنای عظیم خشتی بر فراز تپه سنگی در غرب اصفهان به نام آتشگاه دلیل بر آنستکه از دیرباز این منطقه مورد توجه اقوام مختلف بوده است.
زندگی شهر اصفهان وابسته به وجود زاینده رود است. نام اصفهان همواره با زاینده رود همراه بوده است. زاینده رود بمعنای رودخانه ای است که خود زایش میکند و در جریان آن مرتبا آبش رو بتزاید است. مراکز اولیه اسکان شهر اصفهان در جبهه شمالی رودخانه دردشت سپاهان شکل میگیرد ولی پس از ایجاد شهر و توسعه مداوم آن امروزه رودخانه از میان آن میگذرد و یکی از عناصر مهم طبیعی شهر محسوب میشود.
شاخص تولد شهر اصفهان با ظهور دین اسلام در ایران همراه بوده است . فرهنگ اسلامی الهام بخش هنر ایران گردیده و اصفهان نیزبه تاسی آن مهد ایجاد آثار هنری گرانبهائی شده است.
هنر یکی از بزرگترین آثار فعالیت بشر است و رسیدن به درجات عالی در رشته های هنری کار کوچکی نیست و بهمین دلیل ایجاد آثار گرانبها و کامیابی در این زمینه یکی از معیارهای تعیین درجه و مقام معنوی ملتها است. تاریخ اذعان دارد اگر ملتی به عالم دانش و هنر خدمت نماید قطعا نامش جاودان بوده و مورد ستایش نوع بشر است. ما هم از هنر اصفهان میگوئیم تا به جاودانگی آن پی بریم.
در اواسط قرن دوم هجری ( قرن هشتم میلادی) مسجدی در اصفهان احداث میگردد که مورخین ار آن یاد نموده اند. این بنای قدیمی در زیر سطح مسجد جامع فعلی قرار داشته و در نوسازیهای بعدی قسمتهائی ار آن در زیر خاک مدفون شده است. در کاوشهای باستانشناسی که در محل مسجد انجام گرفته قسمتهائی از تزئینات گچبری محراب و دیوار قبله مسجد اولیه بدست آمد و با مطالعه آنها ارتباط ساختاری آن با تجربیات دوران ساسانی تداعی می گردد.
شهر اصفهان در قرن چهارم هجری ( قرن دهم میلادی ) مرکز حکومت " آل بویه" از حکمرانان ملی قرار گرفت آنان به احیاء بعضی از آداب و سنن پرداختند و به عمران و آبادانی شهر توجه خاصی داشتند . هنرمندان خوش ذوق و دانشمندان نامی در این شهر تربیت شدند. برگرداگرد شهر حصار دفاعی ایجاد نمودند و در داخل شهر بناها و عمارات زیبا بوجود آوردند از آثار باقیمانده و قابل توجه آن زمان سر درب مسجد جورجیر است که با ظرافت و مهارت نقوش آجرهای ریز و درشت آنرا مزین نموده است.
از اواسط قرن پنجم هجری ترکان سلجوقی بر اصفهان تاختند و مرکز حکومت خود را در آن مستقر ساختند. وزیر ایرانی سیاستمدار و دانشمند سلجوقیان خواجه نظام الملک توانست با جلب اعتماد مردم خصوصا هنرمندان، آثار عظیم و جاودانه ای در اصفهان بوجودآورد ، تغییرات مسجد جامع اصفهان با گنبدهای رفیع و مزین آن از جمله اقدامات آنزمان بوده است. گرچه در مسجد جامع اصفهان تغییرات و الحاقات بملایمت در حرکت بوده است ولی سیمای کلی و فضاهای غالب در مسجد مربوط به آن دوران شکوهمند است.
اقوام مغول بر ایران تاختند و در ابتدا آنچه در سرراه آنان بود با آتش خشم و غصب آنان بسوخت و برای مدتی سکوت ماتم زده ای بر ایران سایه افکند اما از آنجائیکه ایرانیان برای مدتهای طولانی تسلیم سرنوشت تاریک نشده اند و گرچه با زور و شمشیر نتوانستند مغولان را مطیع سازند ولی با پیک اندیشه و ایمان آنانرا مجذوب فرهنگ خود ساختند . از دوره استیلای ایلخانان مغول آثار هنری قابل ملاحظه ای در سراسر ایران باقیمانده که در شهر اصفهان نمونه هائی مانند محراب معروف به الجایتو درمسجد جامع اصفهان، مناره های زیبا و مقابر و بناهای موزون نیز بر جای مانده است.
از پایان کار مغول تا تجدید حیات مجدد ملی دوران سیادت تیموریان بر شهر اصفهان بوده است. در این مدت معماری و هنرهای وابسته به آن همچون سنتهای دیگر به حیات بی رمق ادامه دادند و در انتظار ناجی روح بخش بماندند تا اینکه.
با قرن دهم هجری 16 میلادی تغییراتی در وضع حکومت ایران بوجود آمد و صفویان عنان حکومت را بدست گرفتند آنان با اعلام مذهب تشیع بعنوان دین رسمی کشور توانستند پشتیبانی مردم را بخود جلب نمایند و بعد از 9 قرن که از فروپاشی ساسانیان میگذشت مجددا اتحادیه ملی اقوام ایرانی را بازسازی نمایند. از شروع قرن یازدهم هجری( 17 میلادی) شاه عباس اصفهان را به پایتختی برگزید و پس از مدت زمانی نه چندان طولانی شهر را به اعتبار و شهرت جهانی رسانید. برای معرفی مختصر اصفهان در روزگار گذشته بهتر است رشته کلام را به جهانگردانی بدهیم که از این شهر بازدید بعمل آورده اند.