دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 2419 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
فایل بصورت pdf می باشد.
در این نوشتار سعی بر آن شده که اخلاق از جنبه د یگر مورد بررسی قرار گیرد. زشت (قبح) و زیبا (حسن ) بودن،خوب و بد بودن دو مقوله ا ی جدا ا ز هم هستند که متفکران و دانشمندان به آن پرداخته اند [ 16 ]. دی دگاه موردبررسی در ا ین نوشتار چهار قوه آدم ی است . ا ین چهار قوه هر کدام سع ی دارند تا رفتار و منش ها ی انسان ی را برطبق خواست ه ها و ن یازهای خود در آورند و شخص یت و رفتار و منش وجود آدم ی را در جهت ارضا ء نیازها وخواسته ها ی خود شکل بدهند . آنها با در بند کش یدن عقل سعی بر آن دارند تا اعمالی را که از آدمی سر م ی زندتوجیه کنند و آنرا موجه جلوه دهند و علت ی را برای آن بیابند تا مورد ذم و سرزنش قرار نگ یرند . و اگر وجد انیدارند پ یش وجدان خو یش شرمگ ین نباشند . آدم ی موجود ی متفکر آفریده شده است این تفکر از زمان ی آغاز م یشود که آدم ی در خود ن یاز به خواستن، دانستن و تغ ییر دادن، حس م ی کند. این نی از در آدم ی م ی تواند از سرخواست و ام یال درون ی یا از سر کنجکاو ی و دانستن بیشتر باشد . اما جنبه مهم دیگر آنست که آدم ی بر ایتغییر دادن اوضاع و احوال خ ویش فکر می کن د. مغز ابزار ی برا ی اند یشیدن، انبار ی برا ی حفظ آموخته ها وکنترل بدن م ی باشد . مغزی که از آگاه ی خال ی باشد قاعدتا درست نمی تواند فکر کند و یا اینکه در آن زمینه اصلانمی تواند فکر کند . و فرد، بر ای ان دیشیدن آزاد نیست بلکه این خواسته ها و دانشه ای او هستند که حدتفکر ا و را معین می کنن د. مثلا فرد ی که از قوان ین کیهان شناسی اطلاعی ندارد هیچگاه در مورد سیاهچاله و ی ادمای درون آن فکر نم ی کند، ز یرا او اصلا خبر ندارد که چن ین چ یزی هست !. ولی اگر فرد در فکر خود س ی ستمیرا طراح ی کند و در جهت به نتیجه رساندن آنچه که در ذهن خود طراحی کرده، بکوشد دست به کار عظیم ی زدهاست و اگر فرضی را که برای خود قائل شده بود، تحقق یابد او یکی از نوابغ خواهد بود.
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 1033 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 77 |
فایل بصورت pdf می باشد.
در آغاز، هنگامی که خدا آسمانها و زمین را آفرید زمین ، خالی و بی شکل بود، و روح خداو روشنایی شد. خدا « روشنایی بشود » : روی توده های تاریک بخار حرکت می کرد. خدا فرمود« شب » و تاریکی را « روز » روشنایی را پسندید و آن را از تاریکی جدا ساخت . او روشنایی راتوده های بخار از هم جدا » : نامید. شب گذشت و صبح شد. این ، روز اول بود. سپس خدا فرمودخدا توده های بخار را از آبهای پایین «. شوند تا آسمان در بالا و اقیانوسها در پایین تشکیل گردندجدا کرد و آسمان را به وجود آورد. شب گذشت و صبح شد. این ، روز دوم بود.و چنین «. آبهای زیر آسمان در یکجا جمع شوند تا خشکی پدید آید » : پس از آن خدا فرمودنامید و خدا این را پسندید. سپس خدا فرمود: « دریا » و اجتماع آبها را « زمین » شد. خدا خشکی راانواع نباتات و گیاهان دانه دار و درختان میوه دار در زمین برویند و هر یک ، نوع خود را تولید »همینطور شد و خدا خشنود گردید. شب گذشت و صبح شد. این ، روز سوم بود. «. کننددر آسمان اجسام درخشانی باشند تا زمین را روشن کنند و روز را از شب جدا » : سپس خدا فرمودو چنین شد. پس خدا دو روشنایی بزرگ ساخت «. نمایند و روزها، فصلها و سالها را پدید آورندتا بر زمین بتابند: روشنایی بزرگتر برای حکومت بر روز و روشنایی کوچکتر برای حکومت برشب . او همچنین ستارگان را ساخت . خدا آنها را در آسمان قرار داد تا زمین را روشن سازند، برروز و شب حکومت کنند، و روشنایی و تاریکی را از هم جدا نمایند. و خدا خشنود شد. شبآبها از موجودات زنده پر شوند و » : گذشت و صبح شد. این ، روز چهارم بود
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 673 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
فایل بصورت pdf می باشد.
مرگ از دیدگاه قران و روایات معصومین (ع) همان ترک تعلق ارتباط روح انسان ب ا بدندانسته شده است . همان طور که در مبحث روح مطرح شد، بدن ما چیزی جز مرکببرای روح نیست. حقیقت ما همان روح است که در دنیا به بدن و مرکب خود تعلّق پیداکرده است. اگر تعلقات روح به این بدن مادی ثطع شود، در واقع ارتباط ما با دنیا قطعشده و مرگ ما فرا رسیده است . بنابراین مرگ چیزی جز قطع ارتباطات روح با بدننیست.قرآن مرگ را به پدیده خواب تشبیه کرده و این دو را از سنخ یکدیگر دانسته است:1 ( اللهُ یتُوفَّی الانُفس حینُ موتها و الَّتی لم تَمت فی منامها... ( 42 »«. خداوند به هنگام مرگ و نیز موقع خواب جان ها را می گیرد »هم برا ی مرگ و هم برا ی خواب به کار رفته است . « ی توف ی » در ا ی ن آ ی ه شری فه فعلیعنی خداوند در هر دو مورد قبض روح می کند. با این تفاوت که روح را موقع خواب بهطور ناقص ، و در لحظه مرگ به صورت کامل از بدن جدا م ی کند . به عبارت د ی گرخواب، مرگ ناقص و مرگ، خواب کامل است.