دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 143 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مبانی نظری وپیشینه پژوهش سبک زندگی اسلامی(فصل دوم پایان نامه)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اسلام
مبانی فکری اسلام
-جهانشناسی
انسانشناسی
الف-اصالت فرد و جامعه
ب) حق و تکلیف
ارزش¬شناسی
الف- آزادی
ب- تساهل و مدارا
ج- اخلاق تعریف اخلاق در اسلام
معرفتشناسی
مبانی فکری اسلام
2-2-3-1- جهان شناسی
از آنجایی که مبنای هستی شناختی در هر مکتب اساس و پایۀ مبانی انسان شناختی، ارزش شناختی و معرفتشناختی است، ابتدا از جهانبینی مکتب اسلام شروع میکنیم.
سید قطب (ترجمۀ خامنهای، 1366، ص۵) در مورد جهانبینی به طور کلی، میگوید:
انعکاس جهان، در احساس و بینش ما، جهانبینی ما را میسازد. جهانبینی بشر از دوران طفولیت – که سرآغاز آشنایی او با جهان و محیط اطراف او است- آغاز میشود و هر روز چیزی با آرایش بر آن افزوده، یا با پیرایش از آن کاسته میشود و در هیچ حالتا آخر عمر و نفس واپسین انسان، از او جدا نمیماند و الهامبخش رفتارهای فردی و اجتماعی و افکار و اندیشهها و ایدهها و آرزوهای او میشود.
به اعتقاد قطب (همان)، تحصیل جهانبینی دو راه دارد: یکی راه از پایین به بالا و از محسوس به معقول که روش فلسفه و علم است و هر کدام در قلمروی خاص خود به شناخت جهان میپردازند و روش دوم، ادیان آسمانی است که معرفی و ارائۀ یکبارۀ جهان است، از خدا گرفته تا محسوسات جهان آفرینش؛ از بالا و از پایین و از دور و از نزدیک و از کلی و جزئی. در واقع همین راه تحصیل جهانبینی است که مسیر مکتبی چون اسلام را از سایر مکاتب جدا میکند. در جهانبینی اسلامی هر دو راه مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع راه اول یعنی راه فلسفه و علم، راهی است بشر ساخته و بنابراین مسیری است ناقص، چرا که عقل و تجربۀ بشر به تنهایی یارای شناختی به این عظمت را ندارد؛ اما راه اسلام مسیری است که وحی پیش روی انسان میگشاید که راهی است فراتر از عقل و تجربه و البته کاملتر از آن که به معرفی هستی از مجرایی خطاناپذیر میپردازد و به گونهای با انسان سخن میگوید که در حد فهم عقل او باشد و همواره انسان را به تعقّل و تفکر رهنمون و دعوت میکند. اسلام مکتبی است که دارای جهانبینی الهی است و اعتقاد دارد که جهانی به غیر از جهانی که در او زندگی میکنیم وجود دارد که جاویدان است در صورتی که جهان حاضر جهانی فانی و از بین رونده است از نظر وی، جهانبینی اسلام کاملاً توحیدی است به این معنی که در جهان وحدتی وجود دارد که منتهی به وجودی برتر به نام «خدا»میشود. وی جهانبینی توحیدی را مفتاح شناخت جهان میداند و آن را مهمترین پایۀ جهانبینی اسلامی میشمارد. از طرفی او به وجود اعتقاد به معاد در جهانبینی اسلامی نیز اشاره مینماید، اعتقادی که نشاندهندۀ حرکت و تکامل است وم رگ و حیات و رستاخیز را به فهم بشر نزدیک میکند (ص۵).
همچنین علامه طباطبایی (۱۳۸۹، ص31) در مورد جهانبینی اسلامی اعتقاد دارد، در اسلام سراسر جهان هستی، آفریدۀ خدایی است یگانه که هر جزء از اجزای جهان را به سوی سعادت و کمال مخصوص آن جزء راهنمایی میکند و انسان را نیز که زندگی جاوید دارد به سوی سعادت و کامیابی ویژۀ وی با پیروی از روش و پیمودن راهی که خود نشان میدهد، هدایت مینماید.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
پردازش شناختی
علوم شناختی از بدو شکل گیری، شاهد رشد چشمگیری بوده است تا آنجا که هم اینک گرایش غالب را در روانشناسی عمومی تشکیل می دهد. همچنین رویکردهای شناختی در حوزه های مختلف علمی به ایجاد عناوینی همچون روانشناسی شناختی، هوش مصنوعی، زبانشناسی، عصب شناسی مردم شناسی و فلسفه ذهن انجامیده است. ادبیات علمی و نیز روند تشکیل دپارتمان های علوم شناختی در دانشگاه های معتبر در حال گسترش است. علوم شناختی از دیدگاه های مختلف قابل تعریف است؛ از دیدگاه محاسباتی، علوم شناختی به طور صریح و ضمنی کارکردهای ذهن را به عنوان محاسبات در نظر می گیرد (کریک ، 2004؛ به نقل از خرازی و حجازی، 1389). اما از دیدگاه بالینی، جمع بندی علوم شناختی در چارچوب محاسباتی چندان کاربرد ندارد. اما از این دیدگاه، جمع بندی مناسب آن است که ضمن جامعیت، از اختصاصی بودن نیز برخوردار باشد، یعنی تمایزی با رویکردهای غیرشناختی که متخصصین بالینی با آنها آشنا می باشند صورت بگیرد. احتمالاً بهترین جمع بندی آن است که مدل های اختصاصی ذهن در علوم شناختی را به کار گیرد. دانشمندان شناختی به ساختارها و فرایندهای شناختی و بازنمایی آنها و همچنین معادل های فیزیکی این ساختارها و فرایندها می پردازند (اِدِلمن و گالی ، 2001؛ به نقل از خرازی و حجازی، 1389).
بدین ترتیب مدل های محاسباتی یا شناختی از الگوهای نمادین یا قاعده مدار که شناخت در انسان را علم جهانشمول «بازنمایی ها» می پندارد تا طیفی از رویکردهای محیط گرایانه که بر تعلق ذهن به محیط تاکید دارد (نیسر و ینوگراد ، 1988) تا پارادایم پیوندگرایی که شناخت را برخاسته از شبکه های عصبی یا سیستم های پردازش موازی می داند (روملهات و مک کله لند ، 1986) طیفی را در بر می گیرد. عوامل مختلفی همچون ناکامی های رفتارگرایی، ظهور ماشین های محاسباتی و پیشرفت های قابل توجه نظری به شکل گیری روان شناسی شناختی کمک نموده است.
روان شناسی شناختی با نحوه کسب اطلاعات از جهان، شیوه بازنمایی این اطلاعات وتبدیل آن به دانش، نحوه ذخیره آن و شیوه استفاده از آن برای جهت دهی به توجه و رفتار سروکار دارد. یکی از جنبه های روان شناسی شناختی پردازش شناختی است. پردازش شناختی مطالعه چگونگی ادراک، یادگیری، یادآوری و تفکر درباره اطلاعات توسط افراد است (استرنبرگ ، 2006؛ به نقل از خرازی و حجازی، 1389). روان شناسی شناختی و پردازش شناختی شامل کلیه فرایندهای روان شناسی: از احساس گرفته تا ادراک، بازشناسی طرحها، توجه، یادگیری، حافظه، تشکیل مفهوم، تفکر، تصویرسازی ذهنی، به یادآوردن، زبان، هیجانها و فرایندهای رشد و همه میدان های رفتار را در برمی گیرد (سولسو، 1991؛ به نقل از ماهر، 1380).
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
مبانی نظری تربیت دینی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تربیت دینی
تعاریف تربیت دینی
تربیت دینی فرایندی است که آدمی را برای نحوه خاصی از حیات (به تعبیر علامه جعفری، حیات معقول) مهیا می سازد. این نحوه زندگی بر مبنای اصول، قواعد و راهبردهای از پیش تعیین شده ای شکل می گیرد که از طریق دین و عقاید و شریعت به آدمی عرضه شده است(بابرو،1390).
تربیت دینی جنبه ای از فرایند تعلیم و تربیت، ناظر به پرورش ابعاد شناختی، عاطفی و عملی متربی از لحاظ التزام او به دینی معین» است(باقری،1389).
دین و عصر تکنولوژی
حضور در عصر تکنولوژی و ارتباط تنگاتنگ آن با زندگی، انسان را از بازگشت به خود و تمایلات فطری و درونی عاجز ساخته و به نوعی از خودبیگانگی و عدم دینداری سوق داده است. فطرت پاک کودک و نوجوان امروز تحت سیطره و تسلط امواج بی دینی قرار گرفته است. ارزش های اسلامی در پی تلاش بی وقفه دشمنان در جنگ نرم مورد بی مهری قرار گرفته اند و باورهای دینی را دست های پنهانی نشانه گرفته است. وجود رسانه های جمعی از قبیل اینترنت و ماهواره عوامل خطر زایی هستند که کودکان و نوجوانان را تهدید می کنند و می توان شاهد کمرنگ شدن مسائل دینی و اخلاقی در جامعه بود. بسیاری از نوجوانان در اثر نا آشنایی با باورهای دینی به بحران های هویتی مبتلا هستند. کودکان و نوجوانان سرمایه های گرانقدر هر ملتی هستد چرا که مسئولیت های فردای هر کشور را عهده دار خواهند شد. سلامت دینی و اخلاقی این قشر از جامعه تضمین کننده سلامت جامعه فرد است و تلاش در جهت شناخت و تقویت و رشد باورها وارزش های دینی و مذهبی در میان نوجوانان تامین کننده سلامت جامعه است. از این رو، دینداری در عصر ما، یک ضرورت است. ایمان راستین، ستونی محکم و تکیه گاهی امن، برای همه است تا در حوادث و اتفاقات به آن تمسک شده و از گمراهی نجات پیدا کنند. کسی که ایمان ندارد مانند غریقی است که مدام در دریای متلاطم اسیر تردید و بلاتکلیفی است و هر روز و هر ساعت به عقیده و نظریه ای متوسل می شود تا شاید از این مهلکه نجات یابد. تقویت دین به خصوص در نسل نوجوان و جوان به کنترل اضطرابات درونی که از خصوصیات این سنین است کمک می کند. دین، کنترل فرد را در برابرآلودگی ها و گناهان افزایش داده و با متوجه کردن افراد نسبت به وظایف خود و تحت ضابطه قرار دادن روابط انسانی و اجتماعی ،نقشی اساسی در تربیت دارد. تقویت تمایلات دینی در عصر حاضر به چند دلیل دارای اهمیت است:
1) افزایش تبلیغات مسموم و زهر آگین علیه اسلام
2) سوء استفاده از نام دین برای وارد کردن القائات نادرست در مردم
3) وجود تمایل شدید به بی قیدی و آزادی بی قید و شرط
4) افزایش خطر اعتیاد به صورت همه جانبه (نصیری و دیگران، 1390).
یکی دیگر از دلایل اهمیت دادن به درونی کردن و تثبیت باورهای دینی، وجود و گسترش فرقه های گوناگون و کاذب در جوامع امروز است. بنابراین شناخت و کسب معرفت، تامل و تفکر، رشد و پرورش و از همه مهم تر تثبیت ارزش های اسلامی، یک نیاز جدی و حیاتی است.
مراحل شکل گیری تربیت دینی
گلدمن، مراحل توانایی کودکان و نوجوانان در فهم دینی را بر اساس تئوری پیاژه و با انجام مطالعه ای بر چگونگی دریافت کودکان و نوجوانان از برخی تصاویر مذهبی و داستان های کتاب مقدس به سه دوره تفکر مذهبی شهودی، تفکر مذهبی عینی و دوره تفکر انتزاعی تقسیم کرده است. به عقیده دکتر حسین لطف آبادی بنیان رشد دینی، نه فقط رشد شناختی بلکه اساسا انگیزش درونی فرد برای کشف معنای زندگی و معنادار کردن زندگی، برای رساندن خویش به کمال و برای یگانه شدن با تمامیت و وحدت هستی است. فهم واقعی تربیت دینی نه فقط با یافته های دانش روانشناسی بلکه با تلفیق این یافته ها با محکمات دینی و فلسفه و عرفان میسر است.تربیت دینی ارتباط مستقیم با ویژگی های عمومی جنبه های رشد آدمی (یعنی رشد زیستی، رشد شناختی، رشد عاطفی، رشد اخلاقی و رشد اجتماعی- فرهنگی) داشته و در ارتباط متقابل با رشد صورت می گیرد و امری تدریجی است که در دوره هایی از زندگی سرعت بیشتر و کیفیت پیچیده تری پیدا می کند. این نوع تربیت، فرایند ی مداوم و تراکمی است، حالتی کلی دارد و همراه با تفاوت های فردی است. انعطاف پذیر و قابل تغییر است و در شرایط اجتماعی-فرهنگی هر فرد شکل می گیرد. هر چهار جنبه اساسی رشد، یعنی جنبه های زیستی، شناختی، عاطفی و اجتماعی- فرهنگی از رشد آدمی، با تربیت دینی او کاملا ارتباط دارد. به همین جهت نمی توان صرفا نظر پیاژه را که تمام تاکید خود را برجنبه شناختی متمرکز ساخته است ،برای تحلیل و تبیین چگونگی رشد دینی و باورهای مذهبی پذیرفت. این استاد روانشناسی در مقاله خود تحت عنوان روانشناسی رشد اخلاقی، ارزشی و دینی در نوجوانی و جوانی با توجه به مهمترین نظریه های روانشناسی رشد، با بهره گیری از فلسفه واقع بینی و خردگرایی و با تکیه بر جوانب مشترک و محکمات ادیان الهی و مخصوصا با استفاده از فلسفه و عرفان اسلامی-ایرانی، هفت دوره در فرایند رشد و تربیت دینی را از کودکی تا دوره پختگی زندگی بزرگسالی، در نظر گرفته است. نگرش فرضیه ای او به مراحل رشد دینی به شرح زیراست: