دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 80 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
مبانی نظری وپیشینه تحقیق نگرش نسبت به تمایلات و رفتارهای جنسی انسان
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
-3 قسمت سوم: نگرشها و انتظارات جنسی
2-3-1 تاریخچه نگرش نسبت به تمایلات و رفتارهای جنسی انسان
در طول تاریخ، انسان، حداقل به منظور بقای نسل، ملزم و نیازمند به نزدیک و آمیزش جنسی بوده است. در اعصار گذشته، بشر به جای آنکه اطلاعات در مورد احساسات، تمایلات و رفتارهای جنسی خود را از علم و دانش به دست اورد، تنها تخیل، خرافه، ادبیات و نصایح مذهبی تحریف شدهی الهی و غیرالهی بهره میگرفت. بدین سان جنسیت و تمایلات جنسی از معمولیترین مجهولات عام و خاص و بزرگترین تعارض بشر، بوده است. با ظهور اسلام، دیدگاه مبتنی بر وحی آسمانی، نسبت به تمایلات جنسی انسان بهطور کلی دگرگون شد. در نظام خانواده در چهارچوب ازدواج ارضای غریزه فطری و الهی جنسی، نه تنها مجاز، بلکه مستحب و گاه واجب شمرده شده و به زن و مرد هر دو، اجازه و امکان تمتع و تفرج از این غریزه فطری و الهی و ارضای این نیاز عینی و واقعی روانی به دو شکل ازدواج دائم و موقت، داده شده است، که به بهترین نحو انسان را از تعارضات اساسی و عقدههای پایدار زمینه ساز بیماریها و اختلالات روانی، ایمن و مصون نگاه داشته، سلامت فرد و جامعه را تضمین مینماید. بهطور کلی تمایلات و رفتارهای جنسی همواره از دیدگاه علوم مختلف مانند پزشکی، فیزیولوژی، روانشناسی، مردمشناسی، جامعهشناسی و مذهبشناسی مورد بحث بوده است. اولین کتابی که مورد مطالعه علمی تمایلات و رفتارهای جنسی به چاپ رسید کتاب «آسیبهای روانی جنسی» تالیف ریچارد ون کرانت ابینگ، روان پزشک آلمانی (1965-1886) بود. از دیگر پیشگامان مطالعه رفتار جنسی، هاولاک الیس و زیگموند فروید (1939-1886) را میتوان نام برد. الیس یک پزشک و روانشناس بود که شرح مطالعاتش را در 7 کتاب به نام «روانشناسی جنسی» در سالهای 1897 تا 1928، منتشر کرد. امروزه میل جنسی و سکس وسیلهای است در خدمت تولید مثل نبوده بلکه بیشتر در جهت کسب اوج لذت جنسی و روانی و به عنوان یک بازی مفرح، مشروع و آرامبخش تعریف میشوند.
هر چند سکس مفهومی بینالمللی و جهانی است، اما به هیچ عنوان تفسیری واحد و تعبیری مطلق ندارد. واقعیت آن است که سکس و تمایلات جنسی تعابیری مشخص و تفاسیری خصوصی دارند، که همین تعابیر و تفاسیر منحصر به فرد نیز، در یک فرد ثابت، میتواند از زمانی به زمان دیگر، ولو با اندک فاصله، متغیر، متنوع و گاه متفاوت و حتی متضاد باشند. این تعابیر و تفاسیر در قالبهای جهان شمول، از پیش تعیین شده و بدون تغییر نمیگنجد (اوحدی، 1380).
2-3-2 نظریات روانشناسان و روانپزشکان مشهور در مورد انگیزه جنسی انسان
2-3-2-1 تمایلات و رفتارهای جنسی انسان از دیدگاه زیگموند فروید
فروید میل جنسی انسان را امری طبیعی و فیزیولوژیک همانند احساس گرسنگی و تشنگی و نیاز به هوا و آب و غذا و خوب میدانست. او میل جنسی را چنین تعریف نمود: «میل جنسی عبارت ازمفهومی از یک تحریک بدنی و روانی است. منبع آن محرکی است که در یکی ازاعضای بدن وجود دارد و هدف آن ارضاء و به ثمر رساندن تحریک بدنی و روانی است. فروید در آغاز معتقد بود که میل جنسی تنها سائقهای است که منشا همه رفتارهای دیگر انسان است ولی پس از چندی در سال 1920 تئوری غریزه دوگانه جنسی و تهاجمی را مطرح ساخت و در بررسیهای نهایی خود، دو گروه بزرگ غریزی را مشخص کرد.
به اعتقاد فروید، انگیزش اساسی رفتار انسان، ماهیتی جنسی دارد. به عبارت دیگر، انسان موجودی لذت طلب است. از سوی دیگر، محدودیتهای عرف حاکم بر جوامع مانعی بر سر راه میل لذتطلبی انسان است. فروید، روشهایی را شرح میدهد که انسان بتواند با بهرهگیری از آنها، میان غریزه جنسی و محدودیتهای اجتماعی خویش، سازش خاصی را ایجاد کند. فروید، انگیزه یا میل جنسی را با دو واژه «معقول جنسی» و «هدف جنسی» توضیح میدهد و منظوری را که میل جنسی در جهت دستیابی به آن است «هدف جنسی» مینامند (کجباف، 1381).
2-3-2-2 تمایلات و رفتارهای جنسی انسان از دیدگاه آدلر
آدلر نیز همچون یونگ، انگیزه اصلی انسان را میل جنسی نمیدانست و میل به قدرت و تحکیم و تثبیت «خود» مفهوم انگیزش انسان معرفی نمود و به موضوع «تنازع بقا» بیشتر از موضوع اسطورهها و سمبلها اعتقاد داشت. آدلر برخلاف فروید پدیده پرخاشگری غیرجنسی را مورد توجه قرار داده و این استعدادها را به صورت سادیسم- مازوخیسم در نظر نمیگرفت بلکه از آن بعنوان «احساس حقارت» و «آزادی قدرت» یاد میکرد و فقط به جنبههای معقول این پدیدهها مینگریست. آدلر برخلاف فروید معتقد بود که کشش فرزند به والد غیرهمجنس، زیستگاه جنسی ندارد بلکه واکنشی است که فرد در برابر احساس ضعف، انزوا و ترس از خود نشان میدهد. بعدها این کشش به سوی فرد قویتر ممکن است بهصورت تملک شهوانی درآید و موجب عقدههای ادیپ الکترا به گونههای واقعی گردد (اسلامی نسب، 1376، اوحدی، 1384، دژکام، 1384).
2-3-2-3 تمایلات و رفتارهای جنسی آزادیدگاه مزلو
مزلو همچون روانشناسان دیگر ارضای میل جنسی را برای بقای نسل لازم و ضروری میداند. در دیگاه مزلو، نیاز به ارضای حنسیهمردیف نیاز به پاسخگویی به انگیزشهایی همچون چون نیاز به به هوا، تشنگی، گرسنگی ونیاز به خواب در ردههای نیازهای فیزیولوژیک یا همان نیازهای اساسی واولیه وزیربنایی انسان وهر موجود زنده دیگر میباشد. به اعتقاد مزلو، رابطه جنسی همچون عشق جایگاه ویژهای در اصول روانشناختی انسان به خصوص انسانهایی با درجات بالای سلامت روانی دارد (دژکام، 1384).
مزلو در این باره میگوید: « اشتیاق به ارتباط جنسی نه تنها فیزیکی بلکه روانشناختی نیز هست وخود آن را پیامی به مثابه ذوق و شوق خاصی جهت خلوت کردن با محبوب بیان میکند. کیفیت ارضای جنسی و عاشقانه در افراد سالم با گذشت زمان تکامل میباید.
مزلو رفتار جنسی را در خود آگاهی فرد میداند که گاهی مقاصد و اهداف ناخودآگاه را براورده میسازد وریشههایی در ناخودآگاهی دارد. مزلو، ارگاسم را در افراد سالم بااهمیتتر از ارگاسم در افراد عادی میداند. در افراد سالم ارگاسم اغلب یک تجربه ژرف اسرارآمیز است وبا این همه، این افراد نداشتن رابطه جنسی را به آسانی تحمل میکنند، زیرا در سلسله مراتب نیازها، عشق در مراتب بالاتری از میل و نیاز جنسی قرار دارد اما هنگامی که نیاز به عشق برآورده شد، نیازهای پایینتر نیزشادیآور خواهد بود (اسلامی نسب، 1376).
2-3-3 عوامل روانی جنسی
غریزه جنسی یکی از غرایز مهم بشری است. منشا بسیار از تحولات زندگی انسان واقع میشود. در اسلام میزان استفاده معقول و سنجیده از لذتهای دنیوی و معنوی برای انسان فطری و جز شئون سعادت وخوشبختی تلقی گردیده و خداوند خلقت انسان را بر اساس زوجیت قرار داده و برای هر یک ازمرد و زن همسری آفرید تا با کمک هم نیازهای یکدیگر را رفع کنند و آرامش روانی و محبت میان آن دو به وجود آید. خلقت انسان به شکل دوجنس مذکر و مونث را نکاح به عنوان امری ضروری و فطری میان مردو زن روشن میسازد.
رفتار جنسی متنوع است وجندین عامل آن را تعیین میکند. این رفتار تحت تأثیر روابط با دیگران شرایط زندگی وفرهنگ محیط اطراف قرار میگیرد. تمایلات جنسی، عوامل شخصیتی، ساختار زیستی و حس عمومی فرد از خویشتن، ارتباط تنگاتنگی دارد و شامل ادراک مردانگی یا زنانگی بوده و بازتاب تجارب رشدی فرد در مورد رابطه جنسی درطول عمرش است تمایلات جنسی هر شخص بستگی به چهار عامل روانی جنسی پیوسته به هم دارد، 1- هویت جنسی 2- نقش جنسی 3- جهتگیری جنسی 4- رفتار جنسی.
1- هویت جنسی
جنسیت به الگوی حصوصیات زیستی، کرموزومها و دستگاه تناسلی جنسی و دستگاه تناسلی داخلی، ترکیب غدد جنسی و خصوصیات ثانویه اطلاق میگردد. در رشد طبیعی این خصوصیات الگویی منجسم به وجود میآورند و به طوری که شخص در مورد جنسیت خود تردیدی ندارند و هویت جنسی به احساس مردانگی و زنانگی فرد گفته میشود هرکودکی تا سن2 تا 3 سالگی اعتقاد محکمی در مورد مونث یا مذکر بودن خود پیدا کند.
2- نقش جنسی
کودک پس از کسب هویت سعی میکند با الگویگیری از والدین رفتار خود را متناسب با جنسیت خود بروز دهد. در هر فرهنگی یک سری رفتارهایی را متناسب با جنسیت مذکر یا مونث میدانند و فرد نیز پس از دستیابی به هویت به نمایش این رفتارها میپردازد.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 230 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 113 |
مبانی نظری وپیشینه تحقیق نظریه های شخصیت و تیپ شخصیتی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
شخصیت از واژه لاتین پرسونا گرفته شده است که به نقاب هنر پیشهها در نمایش اشاره دارد. روان شناسی شخصیت به آنچه معمولا به ماهیت انسان مربوط میشود میپردازد، نظریه پردازان شخصیت به کلیت انسان میپردازند و تلاش میکنند تا روابط پیچیده میان جنبههای مختلف کنش انسان و روابط پیچیده ی بین انسانها را بررسی کنند آنان معتقدند که شخصیت انسان به صورت یک کل سازمان یافته عمل میکند و در پرتو چنین کلیت و سازمانی نیز باید شناخته شود. در لغت شخصیت این معنا مستتر است که هر فردی واحد منحصر به فرد و به اصطلاح عوام تک است و هیچ شخص دیگری را نمیتوان یافت که کاملا شبیه او باشد.
هر فرد پدیده ای منحصر به فرد و یگانه است و نظریه پردازان شخصیت میکوشند تا روابط پیچیده بین ابعادمتفاوت کردار فرد را دریابند،با مطالعه شخصیت افراد خصوصیاتی که بر اساس آن فردی از فرد دیگر متمایز میشود روشن میگردد (شاملو 1372، ص 13)
برخی از روانشناسانی شخصیت جبنههای بیوشیمیایی و فیزیولوژیک رفتار آدمیرا مطالعه کرده و روشهای مناسب آن را به کار میبرند برخی دیگر به مشاهده و بررسی رفتار مشهود فرد میپردازند برخی شخصیت را بر حسب خصوصیاتی نظیر فرآیند ناهشیاری میدانند، از جمله روانشناسی نسبی که شخصیت را بر اساس صفت بارز یا رگههای مشخص شخصیتی تفسیر و توجیه میکند کاتل میباشد. (شاملو، 1372، ص 15 و 14)
اریک فرم در تعریف شخصیت چنین میگوید: شخصیت مجموع کیفیتهای موروثی و اکتسابی است که او را منحصر به فرد میکند (لارنس، 1994)، ص 50 )
شخصیت بیانگر آن دسته از ویژگیهای فرد یا افراد است که شکل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری آنهاست. نظام مورد بررسی ما شامل تفکر، عواطف و رفتارهای بیرونی (قابل مشاهده)است، به ویژه ارتباط این سه جنبه با یکدیگر در ساختن شخصیتی بی مانند و منحصر به فرد بسیار با اهمیت است. پروین و جان (جوادی 1381) ص 4)
همچنین میتوانیم بگوییم که شخصیت مجموعه ای از ویژگیهای پایدار و بی نظیر است که ممکن است در پاسخ به موقعیتهای مختلف تغییر کند.
شولتز و سیدنی الن(محمدی 1378)، ص 15)
هنگامیکه روان شناسان درباره شخصیت صحبت میکنند. مقصودشان مفهومیپویاست که بیانگر رشد و تکامل کل سیستم روانی شخص است یعنی به جای توجه به اجزا به کل توجه میکند، تعریفی که گوردن آل پرت حدود 50 سال پیش برای شخصیت ارائه کرد هنوز زبانزد همگان است که گفت: شخصیت، همان شخصیت پویا در درون فرد است که از سیستمهای روانی و فیزیکی تشکیل شده و تنها عاملی است که تعیین کننده سازش فرد با محیطش میباشد.
رابینز (پارساییان و اعرابی1379)
شخصیت فرد مجموعه ای نسبتا با ثبات از مشخصات، تمایلات، خلق و خوی که مجموعه عوامل تعیین کننده تشابهات و تفاوتهای رفتاری است .
(سالواتور، 1989 ، صفحه 243) (نوری تاجر،1375)
یونگ شخصیت هر فرد را محصول تاریخ قرون و اعصار جدید او میداند و به نظر وی ساختار شخصیتی عبارتست از چند سیستم جدا اما مربوط به هم که مهمترین این سیستمها عبارتند از ایگو، ناخود آگاه شخصی، عقدههای آن ناخود آگاه جمعی ارگی تایپهای آن ارگها، ، پرسونا،آنیما، سایه ، آنیموس9.
حوزههایی که نظریههای شخصیت باید به آن بپردازد به شرح زیر است.
1) ساختار یا واحدها یا سنگ بنای شخصیت
2) فرآیندها یا جنبههای پویای شخصیت از جمله انگیزهها
3) نمو رشد یا این که انسان چگونه به صورت انسان ویژه ای که هر کدام از ما هستیم
4) آسیب شناسی یا ماهیت و علل کنش ناسازگار ناسازگارانه ی شخصیت
5) تغییر یا این که افراد چگونه تغییر میکنند و چرا بعضی اوقات در برابر تغییر مقاوم هستند و یا قادر به تغییر نیستند.
نظریههای شخصیت را میتوان با توجه به مفاهیمیکه برای پاسخگویی به سوالات چه چیز، چطور، چرا به کار میبرند مقایسه کرد در واقع مفهوم ساختار به جنبههای پایدارتر مقاوم تر و شخصیت اطلاق میشود در این برداشت ساختارها با اجزاء بدن یا مفاهیم مثل اتم و مولکول قابل مقایسه اند مفاهیمی ساختاری مفاهیمی مثل پاسخ، عادت، صفات و تیپ را در نظر میگیرد.
مفهوم تیپ با دسته بندی تعداد قابل توجهی از صفات مختلف معنی پیدا میکند و در مقایسه با مفهوم صفت به نظم و عمومیت بیشتری در رفتار دلالت میکند وقتی فردی درجه ای از صفت خاصی را دارد در تیپ خاصی قرار میگیرد مثل تقسیم بندی افراد به درونگرا و برون گرا یا طبقه بندی افراد بر حسب این که به دیگران گرایش دارند یا دوری میکنند.
پروین و جان (جوادی 1381)
به جز روش ساختاری میتوان آنها را از نظر مفاهیم پویا و انگیزشی مورد استفاده در توجیه رفتار نیز باهم سنجید سه نوع مفهوم سازی در انگیزش مورد توجه روان شناسان شخصیت بوده است انگیزههای مبتنی بر لذت، انگیزههای رشد، (خود شکوفایی) و انگیزههای شناختی.
انگیزههای لذات گرایانه بر کسب لذت و دوری از درد استوار است که خود به دو دسته کاهش کنش و الگوهای مشوق تقسیم میشوند در کاهش تنش این نیازهای زیستی درون ارگانیسم هستند که موجب تنش میشوند و فرد با ارضاء این نیازها در صدد کاهش تنش بر میآید، اصطلاح سائق معمولا در مورد این تنشها معنی پیدا میکند. در مقابل این الگوها الگوهای مشوق قرار میگیرد که بر هدفها، نتایج و انگیزههایی که فرد در جستجوی آنهاست تاکید میشود.
دسته دوم نظریههای انگیزش بر تلاش ارگانیسم در دستیابی به رشد و خود بسندگی تاکید دارند. در این دیدگاه افراد در جستجوی رشد و به منصه ظهور رساندن توانائیهای خود هستند حتی اگر به قیمت افزایش تنش تمام شود.
دسته سوم نظریههای انگیزشی نظریههای شناختی هستند، در این نظریهها انگیزش، بر تلاش انسان در درک و پیش بینی رویدادهای جهان تاکید میشود. بر اساس این نظریهها فرد به جای جستجوی لذت یا خود- بسندگی، نیاز به ثبات یا دانستن دارد.
یکی دیگر از مباحث مهم در روانشناسی شخصیت تاکید بر تفاوتهای فردی ور شد ویژگیهای منحصر به فردی است که موجب بالندگی ما شده است. معمولا عوامل تعیین کننده شخصیت به دو گروه تعیین کننده ی ارثی و محیطی تقسیم میشود.
- عوامل ارثی نقش عمده ای در تعیین شخصیت دارند و این تاثیر به خصوص در مورد ویژگیهایی است که خاص هر فرد است تحقیقات اخیر ثابت کرده اهمیت عوامل ارثی در ویژگیهایی چون هوش و خلق و خو بیشتر است تا آرمان و باورها و در کل ژنها در ساختن موارد اشتراک و تفاوتهای افراد نقش مهمی به عهده دارند.
- تعیین کننده محیطی و تاثیرات آن موجب شباهت افراد به یکدیگر میشود، همین طور تجارب افراد موجب میشود که هر یک، موجودی منحصر به فرد باشند در این میان فرهنگ بسیار حائز اهمیت میباشد، هر فرهنگ دارای باورها، شعائر و الگوهایی از رفتارهای اکتسابی است که نهادینه شده و مورد تایید قرار گرفته است. یعنی اکثر اعضاء یک فرهنگ، خصوصیات مشترکی را دارا هستند. فرهنگ بر کلیه جنبههای زندگی ما موثر واقع میشود، یعنی بر نحوه بیان نیازهایمان و نیز راههای ارضاء آنها، تجارب ما از هیجانهای مختلف و نحوه بیان احساسات خود، نوع رابطه ما با دیگران و خودمان، غم و شادی، چگونگی کنار آمدن با مرگ و زندگی و دید ما نسبت به سلامت و بیماری اثر میگذارند.
طبقه بندی اجتماعی که در نتیجه ی عضویت فرد در فرهنگ ایجاد میشود، بدون توجه به گروه اجتماعی فرد جنبههای کمیاز شخصیت قابل درک است. طبقه اجتماعی فرد از اهمیت ویژه برخوردار است عوامل تشکیل دهنده طبقه ی اجتماعی در تعیین پایگاه اجتماعی فرد نقشی که ایفا میکند، وظایفی که بر عهده دارد و امتیازاتی که از آن برخوردار است تاثیر میگذارد. خانواده نیز صرف نظر از شباهتهایی که به وسیله ی عوامل محیطی به وجود میآید، مانند عضویت در یک فرهنگ، طبقه ی اجتماعی به تنوع قابل توجهی در عملکرد شخصیتی اعضاء منجر میشود والدین گرم و مهربان یا سرد و خشن میتوانند حمایت مفرط و یا حس مالکیت یا استقلال را ایجاد کنند والدین حداقل به سه شیوه تعیین کننده بر فرزندان خود تاثیر میگذارند.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
مبانی نظری وپیشینه تحقیق ملاک همسر گزینی برای زندگی مشترک
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
2ـ6ـ تاریخچه ازدواج:
طبق تحقیقات مردم شناسان، ازدواجها به صورت ها و اشکال مختلف معتبر و نافذ می شود که از جمله شایع ترین آنها قرارداد، مبادله کالا، حقوق مساوی در مورد یک زن دیگر، ازدواج مقدس و برقرار کردن خانه مشترک می باشد. تاریخچه ازدواج و طلاق در دنیای غرب از زمانهای قدیم تا عصر حاضر متاثر از دو جریان می باشد اول: آزادی نسبی زنان از سلطه بی چون و چرای پدران وشوهران و دوم: اهمیت یافتن ابعاد و اهمیت روانی ازدواج در مقایسه با کاهش ابعاد اجتماعی خانواده در میان یهودیان قدیم ازدواج یک وظیفه مذهبی است. به تصریح تالمود «هر انسانی که ازدواج نکند نفرین شده و مطرود خداوند است.» گرچه دلایل و موجبات اختصاصی طلاق در هر دوره خاص بین یهود متفاوت بوده ولی در هر دوره مرد می توانسته هر وقت اراده کند زن خود را طلاق دهد. حقوق زن برای طلاق بسیار محدود و برحسب دوره های تاریخی قدیم یهود متفاوت بوده است. یونانیان باستان ازدواج را هم یک مسوولیت مدنی و هم یک وظیفه دینی می دانسته اند. ازدواج بوسیله قرارداد بین خانواده انجام می شد و شوهر و پدر حاکمیت مطلق بر زن و فرزندان خود داشته اند. اگرچه این حق با گذشت زمانی رو به کاهش رفته است. هم زن و هم شوهر می توانسته طلاق بگیرند. ولی طلاق برای مرد خیلی سهلتر از طلاق برای زن انجام می شد. رومی های قدیم که ترکیبی از قبایل متعدد بودند برای خواص و عوام، تشریفات جداگانه ای در مورد ازدواج داشته اند و شکلهای مختلفی از ازدواج بین خواص مرسوم بود. گرچه طلاق در هر نوع از ازدواج فرق می کرد ولی به هر حال وجود داشت، و بارضایت هر دو طرف یا در صورت درخواست یک طرف قابل انجام بود. (معنوی و فدایی 1362 نقل از جعفری)
مسیحیت تاثیر شگرفی در امر ازدواج و طلاق بوجود آورده است. «سن پل» از حواریون حضرت مسیح طرز تفکر مسیحی را راجع به ازدواج بیان نمود:
«بهتر است ازدواج کنی تا اینکه در آتش بسوزی» آگوستین در قرن چهارم میلادی به این رویه و طرز تفکر شکل داد و قوام بخشید. وی تصریح نمود که ازدواج سنتی مقدس و غیرقابل برگشت است؛ و طلاق در این امر مقدس جایز نیست. در ممالک شرقی نیز نهادهای ازدواج و طلاق که بیانگر سلطه بی چون و چرای پدران و شوهران بر دختران و زنان خود بود با فتوحات آیین اسلام تغییرات کلی و مهمی پیدا کرد. قوانین حاکم بر ازدواج و طلاق در ممالک اسلامی به طور عمده بر اساس شریعت اسلامی است که منشا آن را قرآن، احادیث و اجتهاد علما تشکیل می دهد. چارچوب این قوانین، عبارت صریح کتاب مقدس، قرآن می باشد. که وظیفه مرد را حمایت از زن و وظیفه زن را در قبال شوهر اطاعت و صمیمیت قرار می دهد. به طور کلی امروز در اکثر ممالک کاتولیک و ارتودکسی دنیا که حدود یک میلیارد نفر از جمعیت جهان را تشکیل می دهد، ازدواج جنبه مقدس و الهی خود را حفظ کرده و برگشت ناپذیر است. در بعضی ممالک کاتولیک مانند فرانسه که قوانین جهت طلاق وجود دارد. این قوانین بسیار سخت بوده و به سادگی اجازه طلاق نمی دهند (همان منبع)
2ـ7ـ تعریف ازدواج :
ازدواج، عملی است که، پیوند دو جنس مخالف را بر پایه روابط پایای جنسی موجب می شود، بنابراین، رابطه دو فرد از یک جنس چه به صورت موقت و چه دائم ازدواج خوانده نمی شود. از سوی دیگر، در تعریف ازدواج روابط جسمانی بین دو انسان از دو جنس مخالف بخودی خود کافی بنظر نمی رسد، چه ازدواج مستلزم انعقاد قراردادی اجتماعی است که مشروعیت روابط جسمانی را موجب گردد. (ساروخانی 1370)
ازدواج، یعنی جفت و همسر گرفتن، در حقیقت، قرارداد رسمی برای برقراری ارتباط جنسی بین یک مرد و یک زن به طور مشروع و قانونی، بطور کلی ارتباط جنسی مرد و زن به دو صورت است: یکی آنکه، در دایره قانونی (که ازدواج نامیده می شود) و اولین شرط برای بقاء موجودات است. و دیگری خارج از محیط قانون، (ارتباط خارج از قانون یا به صورت معامله دریافت مزد انجام می شود که عمل آن مزموم است و روسپی نامیده می شود و یا بدون دریافت مزد که عمل منافی عفت تلقی می شود) انجام می گیرد. (حجازی، قدسیه 1358 نقل از جعفری )
ازدواج در اغلب اجتماعات از نظر قانونی به عنوان اتحاد و همبستگی بین دو نفر از جنس مخالف تعریف می شود، که هدف آن برآوردن نیازهای جنسی دو طرف و نیز حمایت از فرزندانی است که، در نتیجه آن حاصل می شود. (معنوی وفدایی 1362 نقل از جعفری)
2ـ8ـ فلسفه ازدواج:
ممکن است بعضی از افراد که عمق فلسفه ازدواج و تشکیل زندگی را درک نکرده اند، بگویند: «ما شهوت جنسی مان را از راههای گوناگون دیگر غیر از ازدواج، رفع می کنیم و این میل و خواهش را با وسایل دیگر ارضاء می نماییم. دیگر چه نیازی به پذیرفتن مسئوولیت ازدواج است؟!»
در پاسخ به این عقیده و سوال باید گفت: محصول و ره آورد ازدواج فقط دفع شهوت جنس و ارضاء این غریزه نیست، این یکی از فایده های ازدواج است و فضیلت و ارزش و اهمیت فلسفه و ره آورد ازدواج و تشکیل خانواده، علاوه بر ارضاء غریزه جنسی، تعهد و تکامل رشد و شخصیت و آرامش خاطر، فوائد ارزنده دیگری است که، برای انسان به ارمغان می آورد. متعهد شدن در برابر همسر و خانواده ، برای انسان بزرگواری و احساس مسئولیت اجتماعی بوجود می آورد و بسیاری از لیاقتها و استعدادهای نهفته درونی او را بارور و بالنده می کند. (مظاهری 1374)
فلسفه ازدواج را در اموری می توان مشاهده کرد که، صبغه اجتماعی دارند، قرآن به مساله سکون نفس، آرامش خاطر و ارضاء روحیه یارگزینی و همسر خواهی توجه داده، می فرماید: «از نشانه های رحمت الهی نسبت به شما این است که از جنس خودتان همسری برای شما آفرید تا در سایه عشق و محبت او آرامش خاطر و سکون نفس بدست آورید.» (روم آیه 21)
نکات دیگری نیز در سوره مبارکه بقره آیه 187 و سوره مبارکه الزمر آیه 6 به آن اشاره شده است .
1) همسر موجب آرامش درون است .
2) همسرگزینی باید بادقت خاص صورت پذیرد زیرا کسی می تواند مایه آرامش خاطر باشد که همسر واقعی باشد نه همسر نما .
3) همسری می تواند همسری واقعی بوده و نقش اساسی را در زندگی ایفا کند که در قدم اول با آرامش آفرین برتر در ارتباط باشد که آرامش آفرین واقعی خداست. و او موجب پیدایش این خواسته گرانبها در دلهاست:
الا بذکرا... تطمئن القلوب (سوره رعد آیه 32)
4) تنها دارا بودن ایمان، در آرامش آفرینی کافی نیست، بلکه همسر باید با آدمی احساس یکرنگی درونی، احساس الفت و مانوسیت باطنی کند. بنابراین همسری را می توان واقعی خواند که محبت و صمیمیت و دوستی نیز در کانون دل او موج زند.
5) همسر را خدا آفریده، پس در انتخاب و دستیابی بدان باید معیارهای اساسی مورد نظر نظام الهی را منظور داشت و باید در رهنمودهای قرآن و سیره خلیفه گان او دقت کرد.(شفیعی مازندرانی 1377)
2ـ9ـ هدفها و انگیزه های ازدواج و تشکیل خانواده:
در اسلام، ازدواج امر آگاهانه، تعهد آفرین، شرعی و الهی ودر نتیجه هدفدار است برخلاف غرب، که ازدواج در آن برای ارضای غریزه، پاسخ به برق عشق، نجات از تنهایی و ... صورت می گیرد، اهداف تشکیل خانواده در اسلام بسی فراتر از اهداف حیوانی و خلاصه شدن آن در اقناع غریزی است. و در آن علاوه بر جنبه فوق اهداف دیگر نیز تعقیب می شود: (قائمی 1377)