دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 128 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 92 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش خانواده وروسپیگری یا فحشا
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
گفتار یکم : خانواده
مطالعات انجام یافته توسط متخصصان علوم اجتماعی و دستورات و راهنماییهایی که پیامبران الهی برای هدایت و رشد و کمال و تربیت انسانها از منبع وحی ابلاغ کردهاند، بر نقش نهاد خانواده به عنوان اصلیترین کانون پرورش و تربیت تأکید شده است.
خانواده نهاد اجتماعی همگانی و با دوامی است که از دیر باز و از دوران ما قبل تاریخ وجود داشته است. استحکامی که خانواده در روابط اجتماعی افراد ایجاد میکند و روابطی که بر آورنده مهمترین نیازها و خواستهای حیاتی آدمی است، باعث شده که به رغم مخاطرات بسیار بعنوان نهادی که حیات اجتماعات انسانی بدان وابسته است، باقی و پایدار بماند.
در همه تعریفها، بدون استثناء، خانواده واحدی از اجتماع قلمداد شده است، یعنی جامعه از مجموعه خانوادهها تشکیل میشود، بقاء خانواده و موفقیت و شکست جامعه وابسته به خانواده است. اگر خانواده محیطی سالم برای پرورش روح و جسم افراد باشد، در سلامت جامعه مؤثر است.
«خانواده» زنجیره ارتباطی اجتماعی و تضمینکننده آرامش و ثبات جامعه است. کودکان نخستین وابستگیهای عاطفی نزدیک و صمیمی خود را در خانواده بر قرار میسازند و درونی کردن ارزشها و هنجارهای فرهنگی را در آن آغاز میکنند
(یان رابرستون، 1372 : ص11).
کارکرد عاطفی "خانواده" از نیاز انسان به محبت و وابستگیهای عاطفی ناشی میشود. بدون وجود محبت و احساس پیوستگی، خانواده ممکن است با مشکلات عاطفی و روانی مواجه گردد. کودک، درس محبت، رحم و شفقت، نیکوکاری، وفاداری، صفا، خلوص. راستی، شجاعت. فروتنی و سایر سجایای انسانی را در نخستین سالها در زندگی خود در دامن پر مهر و محبت پدر و مادر میآموزد. نیاز به محبت از مباحث اصلی در روانشناسی تربیتی روانکاری است. کارن هورنای محور اساسی مطالعات خود را نیازهای اساسی قرار داده و بر محبت و برخورداری از آن در سالهای اولیه زندگی تأکید میورزد.
آدلر میگوید: کودک از نخستین لحظه تولد میخواهد خود را به مادرش بچسباند و مادر تا مدت درازی میگوید عمدهترین نقش را در زندگی کودک بازی میکند و نقش مؤثری در ابراز مهر و محبت دارد (کی نیا، 1373 : ص70). کمبود محبت غالباً از عوامل مؤثری است که نوجوانان و جوانان را به سوی «انحراف» اجتماعی سوق میدهد. دختر نوجوانی که کمبود محبت دارد به هر کسی که سر راه او قرار میگیرد و به او اظهار محبت میکند علاقهمند میشود و چه بسا در این مسیر تباه میشود.
تعریف خانواده
خانواده در لغت به معنی خاندان، دودمان و اهل خانه است و طبق تعریف قانون مدنی ایران، خانواده عبارت است از زن و شوهر و فرزندان تحت سرپرستی آنها، که با هم زندگی میکنند و تحت ریاست شوهر و پدر هستند (آقابیگلویی و همکاران 1380 : 13). برگسی و لاک در اثرشان خانواده به سال 1953 مینویسند: «خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی، همخونی و یا پذیرش (به عنوان فرزند) با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی میکنند» (ساروخانی باقر، 1370 ص135).
مک آریو مینویسد: «خانواده گروهی است دارای روابط جنسی چنان پایا و مشخص که به تولید مثل و تربیت فرزندان منجر میگردد» (همان منبع 1381 : 135).
خانواده از دیدگاه کارکردگرایان : واحدی است که تنظیم رفتار جنسی، جایگزین کردن اعضاء، جامعهپذیری مراقبت و نگهداری از کودکان، حمایت عاطفی و تعیین جایگاه اجتماعی را به عهده دارد. خانواده در مفهوم اختصاصی آن یک گروه اجتماعی است که در آن به روابط جنسی زن و مرد مشروعیت داده میشود. تولید مثل به شیوه مشروع امکانپذیر میگردد. در مقال جامعه، از نظر مراقبت و رشد فرزندان مسئول است. گونههای خاص مستحکمی از احساسات و عواطف ایجاد و تقویت و بالاخره اینکه یک واحد اقتصادی و حداقل مصرفی است (محسنی، منوچهر 1379 : 200).
اداره سرشماری ایالات متحده خانواده را به صورت: «گروهی متشکل از دو یا چند نفر که از طریق تولد، ازدواج یا فرزند خواندگی با یکدیگر مرتبط شده و در یک منزل با هم زندگی میکنند» تعریف کرده است (ساموئل کلادینک 1382 : 24).
سالوادور مینوچین (1974) که پیشگام خانواده درمانی ساختی است خانواده را مکمل جامعه میداند و ابراز میکند که خانواده سیستمی است که عملکرد آن از طریق الگوهای مراودهای صورت میگیرد، او عقیده دارد که ارگانیسم خانواده بیش از پویاییهای زیستی- روانی یکایک اعضایش است. در دیدگاه سیستمی، خانواده موجودی است که اعضاء و اجزاء آن با هم تغییر میکنند و به هنگام انحراف، برای حفظ تعادل خود فعال میشوند. طبق این تعریف اولاً رفتار اعضاء خانواده تابعی از رفتار سایر اعضاء خانواده است و در ثانی خانواده هم مانند هر سیستمی متمایل به حفظ تعادل است، در این تعریف بر تعامل متقابل اعضاء تأکید شده است (بهاری 1381 : 10) و سرانجام در اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عنوان شده است که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است و همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست ان و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.
اهمیت خانواده
خانواده از بدو پیدایش خود همچون حریمی امن برای افراد جامعه ایفای نقش نموده است. هر چند که در بستر زمان، این نظام کوچک اجتماعی دستخوش تغییرات فراوان گردید. لیکن هیچگاه از حیات جمعی بشر جدا نماند. همیشه پا بر جای است و هیچ آسیبی را نمیتوان سراغ گرفت که بی تأثیر از مسایل نظام خانواده باشد.
خانواده، زنجیره ارتباطی اجتماع و تضمین کننده آرامش و ثبات جامعه بوده و خواهد بود و واحدی است که کودکان نخستین وابستگیهای عاطفی نزدیک و صمیمی خود را در آن برقرار میسازند زبان را یاد میگیرند و درونی کردن ارزشها و هنجارهای فرهنگی را در آن آغاز میکنند. نفوذ خانواده را در تربیت کودکان از دو جهت میتوان مطالعه کرد یکی از جهت کنش اجتماعی آن، که تأمین ارزشها و ایجاد صمیمیت و همکاری میان اعضاء خانواده است و دیگری کنش روانی خانواده که در حقیقت پایههای شخصیت کودکان را پیریزی مینماید و به فعالیتها، افکار و عواطف آینده آنان شکل خاص میبخشد، روانشناسان نشان دادهاند که تربیت سالهای اولیه کودکی از نظر پیدایش خصوصیات و حالات معینی در انسان، تأثیر بسیار عمیقی دارد (صانعی 1373 : ص193).
اهمیت خانواده برای عدهای از روانشناسان به اندازهای است که عدهای بر آن شدند که به جای روان درمانی فرد، از طریق روان درمانی خانواده کژ رفتاریها را بهبود بخشند و سلامت روحی را به افراد باز گردانند، خانواده هم میتواند در پرورش استعدادهای نوجوانان و همنوایی او با جامعه و هم در به انحراف کشاندن و ناهمنوایی نوجوانان با اجتماع تأثیر شگرف داشته باشد.
اصولاً محیطهای نامساعد خانوادگی سبب بار آمدن فرزندان ناسازگار و ناامن میشود. فضای خانوادگی نامناسب و متشنج، بهداشت روانی نوجوان را در معرفی تهدید قرار میدهد. و صدماتی برای او وارد میکند که در دورههای بعدی عمر فرد به گونهای ظاهر میشود.
جامعهشناسان خانواده را یکی از شالودههای اساسی حیات اجتماعی محسوب میکنند. به همین جهت وظایفی که به عهده اوست بسیار سنگین و در خور اهمیت فراوانند، تعلیم و تربیت فرزندان که مردان و زنان فردای اجتماع را تشکیل میدهند و مسئولیت آینده به دوش انان است و همچنین پرورش شخصیت نسل آینده از عمدهترین وظایف خانواده است و باید از اعضای خود افرادی مفید بسازد و با اجتماعی کردن و تطبیق دادن آنها با جامعهای که در آن زندگی میکنند عناصر سودمندی را تحویل اجتماع دهد.
تعریف فحشا و روسپیگری
روسپی و روسپیگری به صورتهای متعدد تعریف شده تا آنجا که میتوان گفت به تعداد نویسندگان و محققانی که در این باره نوشته و پژوهش کردهاند. تعریفهای گوناگون از آن ارایه شده است.
این اصطلاح به معامله پایاپای و بیبند و بارانه جنسی زنان و مردان به منظور کسب درآمد اطلاق میشود. در واقع اصطلاح دقیقتر آن، تن فروشی است و شخص از این راه کسب درآمد مینماید. به عبارتی انگیزه برای ایجاد روابط جنسی نامشروع و بیبند و باری جنسی و اخلاقی، تأمین معاش میباشد (کامکار، 1380 : 149).
در کتاب پیرامون روسپیگری در شهر تهران، روسپی چنین تعریف شده است: «روسپی زنی است که از راه خودفروشی امرار معاش کند و جز این پیشه ندارد و تحت نظامات خاصی به این پیشه و کار خود ادامه میدهد." در تعریفی دیگر چنین آمده است: "روسپی زن یا دختری است که به خاطر پول و برای ارضای میل جنسی مرد به او تسلیم شود در این کار از خود نه اختیار داشته باشد و نه از نظر جنسی حظی ببرد" (ستوده، 1379 : 168).
بنجامین در تعریف روسپی یا فاحشه میگوید: روسپی، زنی (یا به ندرت مردی) است که مخارج زندگی خود را به طور کلی یا جزئی از طریق تسلیم بدن خویش به دیگران به منظورهای جنسی تأمین میکند و باید به این تعریف افزوده شود که این روابط جنسی همگانی بدون محبت و موقتی است، وجه آن نقداً پرداخت میشود؛ اگر محبت زن در این امر دخالت داشته باشد فاحشگی نام نخواهد داشت. این اصطلاح تنها به کسانی اطلاق نمیشود که تمام عمر روسپیگری میکنند بلکه هر زن یا مردی که در ضمن اشتغال به کارهای دیگر، گاهگاهی با دریافت پول از بیگانگان با انها همبستر میشود، باز طی مدتی که به این رفتار خود اقدام میکند روسپی است (بنجامین، 1344 : 90).
تاریخچه
الف- بررسی تاریخچه روسپیگری در : ملل ابتدایی
عمر پدیده فحشا و روسپیگری به اندازه عمر جوامع بشری است. بنا به نوشته ویل دورانت «حتی در اجتماعت ابتدایی پیش از ظهور مالکیت ، به دختر بکر با نظر تحقیر مینگریستند و این را دلیل عدم توجه مردان میدانستهاند» در تبت مادران با کمال جدیت دنبال کسی میگردند که مهر بکارت از دخترانشان بردارد ...
باید گفت روابط جنسی در میان ملل ابتدایی تا حدود زیادی آزاد بوده و تابع هیچ قید و بندی نبوده است. بگفته ویل دورانت «در میان هندیان آمریکای شمالی دختران و پسران جوان آزادانه با یکدیگر میآمیزند و این عمل به هیچ وجه مانع ازدواج آنان نمیشود».
سرفرانسیس گالتون نقل میکند. «در میان قبیله دامارا تقریباً هر هفته یکبار زنان شوهر خود را عوض میکنند و من بسیار به زحمت میتوانستم بفهمم که شوهر موقت این خانم درفلان وقت چه کسی بوده است ...»
بیشک چنین روابطی برای مردم قبیله طبیعی بوده است و نباید انتظار داشت که در چنین اوضاع و احوالی، آثار عمیق فحشا در اجتماعات ابتدایی دیده میشود. تاریخ ظهور معضل فحشا از زمان پیدایش مدنیت و مالکیت و از بین رفتن آزادی عمل جنسی پیش از زناشویی دورتر نمیرود. آری گاهگاهی دیده شده است که دخترانی برای تهیه جهیزیه یا پیشکش کردن پولی به معابد، خود را میفروختهاند (دورانت، جلد1، 1344 : 56).
سومر
نکته حائز اهمیت در تمدن سومر این است که در آن روزگاران کهن نیز حکم اخلاقی برای مردان وزنان یکسان نبود. چرا که در مالکیت و وراثت با هم اختلاف داشتند. بعنوان مثال زنای مرد، در این تمدن نوعی "سبکسری" بشمار میرفت؛ اما کیفر زن زناکار مرگ بود ( ابونیا عمران ، فرحناز ، 1381 : 17).
مصر
ازدواج با محارم در مصر قدیم معمول بود. شاه غالباً خواهر و یا گاهی دختر خود را برای پاک نگهداشتن خون خاندان سلطنتی به همسری بر میگزید و بدین ترتیب عادت همسری با خواهر از شاه به سایر طبقات مردم سرایت نمود، بطوریکه «در قرن دوم پس از میلاد، دو سوم ساکنان ارسینوئه از این قاعده پیروی میکردند». بیشک ازدواج با محارم در آن زمان امری طبیعی به نظر میرسید. مجازات زن زنا کار طرد وی از خانه ، بدون دادن هیچ حقی بوده است (همان : 17).
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تغییرات اجزای صورت سود و زیان مفهوم سود و اجزای آن
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::+
تغییرات اجزای صورت سود و زیان
مفهوم سود و اجزای صورت سود و زیان
سود حسابداری:
از دیدگاه عملی سود حسابداری را بدینگونه تعریف کردهاند: تفاوت بین درآمد تحقق یافته ناشی از معاملههای دوره و بهای تاریخی منقضی شدة مربوطه، تعریف مزبور بیانگر این است که سود حسابداری دارای پنج ویژگی میباشد:
1ـ سود حسابداری مبتنی بر معاملههای واقعی است که شرکت آنها را انجام داده است و اصولاً از تفاوت درآمد فروش کالاها یا خدمات با هزینههای لازم برای انجام دادن این فروش، بدست میآید. برحسب سنت، حرفة حسابداری برای محاسبة سود از روش معاملاتی استفاده کرده است، این معاملات میتواند درون سازمانی یا برون سازمانی باشد.
2ـ سود حسابداری برمبنای فرض دورة زمانی، به عنوان یک امری بدیهی، قراردارد و به عملکرد مالی شرکت در طی یک دورة زمانی مشخص اشاره دارد.
3ـ سود حسابداری که به مبنای اصل تحقق درآمد قراردارد، ایجاب میکند تا درآمد تعریف شود، آن را اندازهگیری و شناسایی (ثبت) نمود. به طورکلی، اصل تحقق درآمد معیار یا آزمونی است برای شناسایی (ثبت) درآمد و در نتیجه شناسایی (ثبت) سود.
4ـ سود حسابداری ایجاب میکند که بهای جاری را برحسب بهای تاریخی اندازهگیری کرد یعنی باید اصل بهای تاریخی را به صورت دقیق رعایت نمود. یک دارایی برمبنای بهای تمام شده (بهای خرید) ثبت میشود تا زمانی که فروش تحقق یابد، و در آن زمان هر نوع تغییری در ارزش شناسایی (ثبت) میشود. از این رو هزینههای جاری عبارتند از داراییهای منقضی شده یا بهای تمام شده اقلام خریداری که منقضی شدهاند.
5ـ سود حسابداری ایجاب میکند که درآمدهای تحقق یافته دوره، در رابطه با هزینههای مربوط، مناسب یا ذیربط مورد توجه قرار گیرند. از این رو سود حسابداری بر مبنای اصل تطابق قراردارد.
نظریات پیرامون سود:
سه نظریه اصلی در زمینه سود وجوددارد:
1 ـ نظریه داراییها ـ بدهیها
2 ـ نظریه درآمد و هزینه
3 ـ نظریه استقلالتر از نامه و سود و زیان
نظریه داراییها ـ بدهیها:
این نظریه که دیدگاه ترازنامهای یا نگهداری سرمایه ثابت نیز نامیده میشود براین مبنا استوار است که درآمد و هزینه فقط در نتیجه تغییر داراییها و بدهیها ایجاد میگردد. درآمد، افزایش در داراییها و کاهش در بدهیها و هزینه،کاهش در داراییها و افزایش در بدهیهاست.
نظریه درآمد و هزینه:
این نظریه که دیدگاه سود و زیانی یا تطابق نیز نامیده میشود. براین مبنا استوار است که سود فقط اختلاف بین درآمد در یک دوره و هزینههای که موجب کسب آن درآمدها شده است، میباشد. لذا تطابق به عنوان اساسیترین جریان اندازهگیری است که شامل دو مرحله است:
1ـ تشخیص درآمد براساس معیارهای خاص
2ـ تشخیص هزینه از طریق رابطه علت و معلول، تسهیم سیستماتیک یا منطقی و تشخیص فوری یا بلادرنگ
نظریه استقلالترازنامه و سود و زیان:
در نظریه داراییها ـ بدهیها و درآمد ـ هزینه، تر ازنامه و صورت سود و زیان به هم پیوسته بوده، و هر دو بخشی از یک جریان اندازهگیری هستند و تفاوت بین درآمد و هزینه در نهایت مساوی افزایش (کاهش) خالص داراییهاست. ولی نظریه سوم، یعنی استقلالتر از نامه و سود و زیان براین مبنا استوار است که بهم پیوستگی صورتهای مالی موجب زواید میگردد زیرا همة وقایع هم در صورت سود و زیان و هم در ترازنامه گزارش میگردد، اگر چه درجهات مختلف هستند لذا تعریفهای دقیق داراییها و بدهیها درتر از نامه و تعریفهای درآمد و هزینه، در تعیین سود حاکمیت دارند و این در صورت، استقلال و اندازهگیری جداگانه دارند و دو روش اندازهگیری میتواند مورد استفاده قرار گیرد (مثل استفاده از روش Lifo در محاسبه سود و استفاده از روش Fifo در ترازنامه )
استدلال انتخاب نظریه سود:
با توجه به اینکه اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران اقتضاء میکند، حتیالامکان باید از روشهای یکنواختی در تهیه صورتهای مالی استفاده کرد، تا اعمال کنترل عملیتر گردد.
از سوی دیگر، حرفه حسابداری در ایران با نظریه سوم آشنایی کامل ندارد و انتخاب یکی از دو نظریه اول و دوم در تعیین چهارچوب هریک از دو نظریه فوق تأخیر قابل توجهی در تعریف عوامل صورتهای مالی میگذارد. نظریه داراییها ـ بدهیها بر ارزش این اقلام تأکید دارد و از طرفی، همانگونه که توضیح داده شد، یکی از معیارهای اصلی و اولیه اطلاعات یا تصمیمگیری است. بکارگیری این معیار مستلزم استفاده از ارزش روز داراییها و بدهیهاست.
مکانیزم بازار در کشور کارا و کامل نیست، لذا مفهوم ارزش نمیتواند به خوبی تعریف گردد و به خوبی منعکس کنندة علایق افراد نیست. در برخی از موارد نیز، ممکن است قیمت بازار اصلاً وجود نداشته باشد و در بسیاری از موارد دیگر قیمت بازار منعکس کننده ارزش نیست. در چنین وضعیتی انگیزه یکسان بین سهامداران یک واحد وجودندارد و اگر هم وجود داشته باشد، احتمالاً به حداکثر رساندن ارزش بازار منابع اقتصادی نخواهد بود. در نتیجه، خصوصیات قیمت مشخص نبوده و لذا سودی هم که برمبنای چنین قیمتهایی تعیین گردد، روشن نیست.
پس این نظریه آنچنانکه در بازار مؤثر و کامل کاربرد دارد، در بازار غیرمؤثر و ناکامل کاربرد ندارد. علاوه بر استدلال فوق با توجه به اینکه مالکیت اکثر واحدهای اقتصادی در حال حاضر، متعلق به دولت است و یکی از اصلیترین هدفها سنجش کارایی و نقش مباشرتی مدیریت است، به حداکثر رساندن ارزش منابع اقتصادی در بازار، کاربرد چندانی در سنجش این کارایی ندارد.
با توجه به دلایل فوق، انتخاب نظریه دوم (درآمد و هزینه) در اوضاع فعلی کشور به منظور تدوین استانداردهای حسابداری برتری داشته و حتی با توسعهو رشد بازار اوراق بهادار، میتوان روابط معقولی بین قیمت اوراق بهادار و تقسیم سود در آینده از یکطرف و بین تقسیم سود و سودهای آینده و نیز بین سودهای آینده و سود جاری مشخص کرد.
سود تحققی و سود غیر تحققی:
سود حداقل از دودیدگاه قابل بررسی میباشد:
1ـ سود برمبنای ارزش فعلی
2ـ سود برمبنای بهای تمام شده تاریخی یا سود حسابداری
برای روشنتر شدن موارد فوق، به تعریف دو مفهوم تحققی و غیر تحققی میپردازیم:
واژه تحققی، به طرح، تصمیم یا روشی نسبت داده میشود که مبتنی برواقعیات یا اطلاعات خاصی که آن واقعیات یا اطلاعات قبلاً تحقق یافتهاند، باشد. واژه تحققی، به طرح، تصمیم یا روش نسبت داده میشود که مبتنی برامور یا اطلاعات فرضی باشد که آن امور یا اطلاعات هنوز تحقق نیافته باشد.
محاسبه سود برمبنای ارزش فعلی، یک مفهوم غیر تحققی و اندازهگیری سود برمبنای بهای تمام شده تاریخی، یک مفهوم تحققی است، که اولی از دیدگاه اقتصادی و دومی از دیدگاه حسابداری به مسئله سود میپردازد.
نکته قابل توجه در این مبحث، این است که بهای تمام شده جایگزینی داراییها و ارزش فعلی داراییها، دو مفهوم کاملاً متفاوت میباشند.
در گستره فعالیتهای تجاری، علیالخصوص در بازارهای مؤثر سرمایه، به حداکثر رساندن ارزش خالص داراییها هدف بدیهی و منطقی هر مؤسسه تجاری است تا بتوانند از این راه ثروت مالکان را به بیشترین مقدار ممکن افزایش دهند. از آنجا که هدف مالکین از سرمایهگذاری در مؤسسه نیز حداکثر کردن ثروت خود است، ضروری است که ثروت توسعه حسابداران مورد اندازهگیری قرار میگیرد.
سود برمبنای مفهوم غیر تحققی (ارزش فعلی)، ایده آلترین مفهوم تئوریک را جهت استفاده در حسابداری به خود اختصاص داده و مشکل اندازهگیری عملی تنها مانع متداول شدن آن است. هیکس در یکی از مقالات خود تحت عنوان « ارزش و سرمایه » سود را چنین تعریف نموده است:
« سود عبارت از حداکثر مبلغی که یک مؤسسه قادر است در سال بصورت سود سهام بین مالکان خود توزیع نماید و در عین حال هنوز انتظار داشته باشد که میتواند همان مبلغ را در سالهای بعدی نیز توزیع کند
پرفسور سو لمانز پیشنهاد نمود تعدیلات زیر در سود حسابداری ایجاد گردد تا منجر به دستیابی به سود اقتصادی شود:
1ـ افزایش تغییرات تحقق نیافته در ارزش داراییهای مشهود در طول دوره (پس از کسر استهلاک و کاهش قیمت موجودیها)
2ـ کاهش تغییرات تحقق یافته در ارزش داراییها مشهود که مربوط به دورههای قبل بوده ولی در همان دوره شناسایی نشده است.
3ـ ا فزایش تغییر در ارزش داراییهای نامشهود.
تعدیلهای شمارة: یک و دو ناشی از این است که سود حسابداری در برگیرنده آن بخش از سود حاصل از نگهداری دارییها میباشد که داراییهای مربوط در آن فروخته شده است و سود حاصل از اقلام موجود، شناسایی نشده است.
تعدیل شمارة: سه، محاسبه تغییر در ارزش داراییهای نامشهود است که در محاسبه سود حسابداری منظور نمیشود.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 81 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش جهت گیری هدف وشناسایی انواع هدف گرایی در بین دانش آموزان
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
جهت گیری هدف
نظریه هدف یکی از نظریه های مهم انگیزشی است که به شناسایی انواع هدف گرایی در بین دانش آموزان پرداخته است. این نظریه بر دلایل یا اهداف دانش آموزان برای رسیدن به موفقیت توجه دارد و سه مولفه هدف گرایی را در بین دانش آموزان شناسایی کرده است( ایمز،1992 ، الیوت وهاراکوئیکزز،1996 وموریس وهمکاران ،2003) که عبارتند از:هدف گرایی یادگیری ، هدف گرایی عملکرد گرایشی و هدف گرایی عملکرد پرهیزی( الیوت و چارچ،1997).
یکی از تقسیم بندی های متداول و رایج در زمینه جهت گیری هدف، جهت گیری هدف معطوف به یادگیری و جهت گیری هدف معطوف به عملکرد می باشد( ایمز و آرچر،1988، دویک،1986، نیکولز، 1984). در ادامه می توان تحولات رویکرد شناختی- اجتماعی انگیزش پیشرفت و خاصه نظریه هدف پیشرفت را مدل سلسه مراتبی انگیزش پیشرفت الیوت وهمکارانش (الیوت و هاراکوئیکز،1996؛الیوت وچارچ ،1997) دانست . از زمان شکل گیری نظریه هدف پیشرقت نظریه پردازان از زوایای مختلف به دسته بندی اهداف اقدام نموده اند. در ارتباط با انواع هدف"نظریه های شناختی- اجتماعی هدف پییشرفت" را می توان در دو گروه کلی تقسیم بندی نمود. گروه اول شامل نظریه پردازانی است که در تقسیم اهداف به بعد "تعریف" ارجاع نموده اند و در ارتباط با بعد "ارزش گذاری" نیز تنها بر بعد گرایشی تمرکز داشته اند ( از این پس این گروه را با عنوان نظریه هدف پیشرفت نامگذاری می کنیم). گروه دوم شامل نظریه پردازانی است که در دسته بندی اهداف هر دو بهد تعریف و ارزش گذاری را مد نظر قرار داده اند( از این پس این گروه را نظریه هدف پیشرفت می نامیم)(جوکار،1381). نظریه پردازان گروه اول( دویک،1986، دویک و لیگیت،1988، نیکولز،1984، ایمز، 1992، ایمز و آرچر،1988) دو نوع جهت گیری را مطرح نموده اند که عبارتند از : جهت گیری هدف تبحری (یادگیری ، تسلط) و جهت گیری هدف عملکردی. ایمز (1992) با مروری بر تحقیقات پیشین دو نوع جهت گیری هدف را که محور بیشترین توجهات بوده اند شناسایی کرده است که یکی جهت گیری هدف یادگیری و دیگری جهت گیری هدف عملکردی است. تفاوت این دو نوع جهت گیری هدفی این است که دانش آموزان با جهت گیری هدفی تبحری تمایل بیشتری برای فهم درس و یادگیری مطلب دارند، در پی توسعه مهارت های جدید و به دست آوردن معنایی از تبحرند. یادگیری با این هدف یک پیامد مطلوب و مبتنی بر کوشش است.
جهت گیری یادگیری بیشتر با پاسخ ها و رفتارهای سازشی همراه است، بنابراین دانش آموزان تلاش و پشتکار بیشتری برای حل مساله از خود نشان می دهند (رویدل، اسچارو و پلاکی،1999؛ به نقل از موریس و همکارن ،2003). نتایج تحقیقات نشان داده است که اهداف یادگیری با سازگاری، خودکاریی تحصیلی، تلاش برای موفقیت، انتخاب تکالیف مشکل، پشتکار در مواجه با مشکلات ، علاقه درونی در یادگیری، استراتژیهای پردازش عمیق و خود تنظیمی ارتباط دارد( ایمز و آرچر،1988، الیوت و دیویک،1988،میس، بلومینفلد و هیل،1988 ، آلبالی،2003).
دانش آموزان با جهت گیری هدف یادگیری، مطالب را عمیق تر پردازش و حفظ می کنند ( گراهام و کولان، 1991، سیفرت،1996؛ به نقل از موریس و همکاران، 2003)، احساس خوکفایی بیشتری دارند و مطالب را در سطح عالی تری پردازش می نمایند و سازماندهی می دهند(پنتریج و گارسیا، 1991، پنتریج و دیگروت و رویسر،11994؛ به نقل از آلبالی، 1988). در مجموع جهت گیری معطوف به یادگیری با سطوح بالای خودکفایی و افزایش کیفیت کارشناختی دانش آموزان همراه بوده است( پنتریج و شرابن،1992؛ به نقل از جان، اونیل و دنیس،1999). در پژوهشی که توسط بوفارد و همکاران 1995، صورت پذیرفت نشان داده شد که جهت گیری هدف یادگیری به طور معناداری با خود تنظیمی ارتباط داشته است.
در مقابل در جهت گیری هدف عملکرد، دانش آموزان سعی در مقایسه توانایی هایشان با دیگران هستند و بر این نکته تاکید دارند که دیگران راجع به آنها چگونه قضاوت می کنند. آنها سعی می کنند خود را با هوش جلوه دهند نه بی کفایت و نا لایق. بنابراین از وظایف چالشی پرهیز می کنند و زمانی که با وظایف دشوار مواجه می شوند پشتکار کمتری از خودشان نشان می دهند ، بنابراین با پرهیز از وظایف چالشی مانع از ظهور بی کفایتی فکری و عقلانی می شوند. پشت سر گذاشتن دیگران و کسب موفقیت با کمترین کوشش از اهداف آنها به شمار می آید. جهت گیری هدف عملکرد احتمالا نشان دهنده واکنش های ناسازگاری است، این جهت گیری اغلب به افزایش اضطراب منجر می شود و هنگامی که دانش آموزان با موقعیت های مشکل مواجه می شوند تلاش و پشتکار کمتری از خود نشان می دهند( موریس و همکاران،2003).
باتلر (1987) معتقد است که یادگیری برای دانش آموزان عملکردی از آن جهت حائز اهمیت است که به آنها در رسیدن به اهداف بیرونی کمک می کند. این افراد دائما در تلاشند تا خود را نزد همکلاسی ها، والدین و معلمان با هوش جلوه بدهند و نگران عقب افتادن از دیگران هستند. دانش آموزان عملکردی تنها زمانی احساس شایستگی می کنند که خود را برای ارائه عملکرد بهتر در کلاس توانا ببینند. توانایی محور اصلی توجهات این افراد و نشانه آن نیز« موفق شدن بدون تلاش و یا تلاش کم» است. این افراد «شکست ناشی از تلاش نکردن» را قابل دفاع تر از «تلاش کردن و موفق نشدن» که نشانه کامل ناتوانی است، می دانند و به همین دلیل کمتر به سراغ تکالیف دشوار و چالش انگیز می روند.
میس و همکاران (1988) معتقدند که هدف گرایی عملکردی در موقعیت های اجتماعی اهمیت پیدا می کنند، موقعیت هایی که عملکرد فرد نسبت به دیگران مقایسه می شود. همچنین گزارش می کنند که دانش آموزانی که اهداف عملکردی دارند به کاربرد استراتژی های پردازش سطحی مانند یادگیری طوطی وار یا حفظیات تمایل دارند، لیکن رابطه یی بین اهداف عملکردی ، تلاش و استقامت دیده نشده است و نیز رابطه بین اهداف عملکردی با خودتنظیمی منفی گزارش شده است.
الیوت و مک گریگور (2001) ، الیوت وهاراکوئیکز (1996) در بحث از جهت گیری هدف به سازه شایستگی اشاره می کنند. این محققان معتقدند که بر اساس تعریف و ارزش می توان انواع جهت گیری هدف را معین نمود: 1- جهت گیری هدف یادگیری 2- جهت گیری هدف عملکردی، در جهت گیری هدف عملکردی افراد از لحاظ ارزشی که برای اهداف قائلند ، شامل دو بعد گرایشی و پرهیزی می باشد. وقتی که افراد ارزش گذاری مثبت نسبت به اهداف دارند( مثلا شرکت در المپیاد برای کسب مدال و نشان دادن توانایی خود به دیگران) به سمت جهت گیری هدف عملکردی گرایشی متمایل می شوند. در مقابل افرادی که ارزش گذاری منفی نسبت به اهداف دارن( مثلا پرهیز و خوداری دانش آموز از شرکت در مسابقات به خاطر ظاهر نشدن ناتوانایی ها و بی کفایتی اش نسبت به دیگر دانش آموزان) به سمت جهت گیری هدف عملکردی پرهیزی گرایش پیدا می کنند. در جهت گیری عملکرد گرایشی دانش آموز تمایل دارد، اهدافی را که در جامعه به عنوان هنجار شایستگی تلقی می شود ، پیگیری و دنبال کند( تاکید بر مقایسه خود با دیگران جهت ابراز و اثبات توانایی و شایستگی خود). اما در جهت گیری عملکرد پرهیزی دانش آموز صرفا برای پرهیز از شکست تلاش می کند( تاکید بر مقایسه خود با دیگران و پرهیز از ظهور بی کفایتی)(الیوت،1999).