دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 136 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
مقدمه:
تحقیق در بستری از آگاهی و معلومات گذشته برای کشف مجهولات انجام می شود. ادبیات و مبانی نظری تحقیق، محقق را در جریان یافته های دیگران و نظریات مرتبط با مسأله تحقیق قرار می دهد. به این وسیله محقق نسبت به موضوع اشراف بیشتری پیدا می کند و بر اطلاعات او در زمینه موضوع مورد مطالعه افزوده می شود. مبانی نظری، دید محقق را نسبت به جنبه های مختلف موضوع باز کرده، تکیه گاه محکمی برای استدلال منطقی در زمینه موضوع، در اختیار او قرار می دهد. بنابراین مطالعه ادبیات تحقیق، یکی از مراحل مهم در فرایند انجام تحقیق علمی است (حافظ نیا، 1381).
این فصل بر اساس مقدمه و بیان مسئله که در فصل یک آمده است، بنا نهاده شده است. هدف از این فصل این است که بررسی ادبیات تحقیق در زمینه هایی که تحقیق به آن توجه داشته است صورت گیرد، تا خواننده با آن آشنا گردد. مطالعات مقدماتی نخست به منظور آشنایی محقق با تحقیقاتی که پیشتر درباره مضمون تحقیق انجام گرفته است و نیز امکان تعیین موقعیت تحقیق در دست انجام نسبت به تحقیقات پیشین را به محقق می دهد. در گام بعدی، محقق خواهد توانست چشم اندازی را که به نظرش برای موضوع تحقیقش مناسب تر است تعیین کند. تهیه چکیده هایی با ساختار صحیح اجازه می دهد که ایده های اصلی متون مشاهده شده را استخراج کرده و آن ها را با یکدیگر مقایسه کند (رفیع پور،1382)، به همین دلیل در این بخش ابتدا مفهوم نزاع و نزاع دسته جمعی تبیین می شود. بعد عوامل موثر در نزاع دسته جمعی و ابعاد آن توضیح داده می شود سپس به بررسی دیدگاه های مختلف در مورد نزاع پرداخته می شود.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 90 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
تاریخچه موضوع در جهان و ایران
امروزه متوجه به مسایل ذهنی و عینی در زمینه احساس رفاه و آسایش، اهمیت زیادی پیدا کرده است. واژه های طول عمر و درمان با بهداشت و سلامتی پیوند دارد و باید به همان اندازه که به آن دو اهمیت داده می شود، به بهداشت و سلامتی نیز توجه کرد. بهداشت و سلامتی یک جزء ذهنی از رفاه است. شاید بتوان مجموعه ای از رفاه جسمی، روانی را که شخص یا گروهی از افراد درک می کنند تعریف مناسبی از بهداشت و سلامتی دانست.
سرآغاز توجه نوین به سلامتی به تعریف سازمان بهداشت جهانی در سال 1948 از سلامتی برمی گردد. این سازمان سلامتی را به عنوان رفاه کامل جسمی، روحی، روانی،اجتماعی و نه فقدان بیماری تعریف کرده است. از دهه 1970 توجه به مفهوم سلامتی بیش از پیش گردید(جوی وگوردون[1]، 2002(
تاریخچه تحقیق در سلامتی به تحقیقات جامعه شناختی باز می گردد. به طور کلی تحقیق درباره بهداشت و سلامتی از دهه 1960 به دنبال نهضت بیمارستان زدایی آغاز شد و در توانبخشی کاربرد عمده ای پیدا کرد ( یکی از اهداف دیرینه بشریت، جستجو و تلاش برای زندگی بهتر و ارتقاء زندگی بهتر بوده است. این واقعیت را می توان در لابلای اسناد تاریخی و همچنین نوشته های ادیان و شعرا و فیلسوفان به وفور مشاهده نمود. اهداف و آرزوهای انسان ها در داستان های اقوام و ملل در زبان های گوناگون متجلی گردیده است و از سوی دیگر افکار فلاسفه و دانشمندان را به خود معطوف نموده است.
جنبه دیگری که در مفهوم سلامتی باید مورد توجه قرار گیرد این است که، آیا باید استنباط فرد را به عنوان عامل تعیین کننده در تعریف بهداشت و سلامتی در نظر گرفت یا خیر؟ اینکه فرد تنها مرجع معتبر برای ارزیابی سلامتی خود می باشد، به طور فزاینده ای مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.
ارزیابی شخصی از تجارب زندگی خود فرد قابل بررسی می باشد. قضاوت شخصی بدین جهت عامل تعیین کننده می باشد، زیرا افراد مختلف برای چیزهای مختلفی ارزش قائل می باشند.
بهداشت را می توان یک جزء از رفاه دانست که به عنوان یک شاهد برای سلامت مطرح شده است و به همین منظور سازمان ها، دولت ها و همچنین صاحب نظران، عموم تلاش ها را به منظور اندازه گیری سلامتی به عرصه بررسی گذاشته اند. به گونه ای که می توان گفت یکی از پرطرفدارترین ارزیابی در سال های اخیر بررسی سلامتی در جوامع مختلف بوده است.
ارائه تعریفی قابل قبول به طور عام از کیفیت یا تنظیم شاخص هایی برای اندازه گیری و ارزیابی کیفیت زندگی دشوار به نظر می رسد، زیرا این مفهوم علاوه بر رساندن شرایطی عینی، نمایشگر احساسات درونی و ذهنی می باشد. متأسفانه بسیاری از افراد، کارکنان مراقبت های بهداشتی و محققین این واژه را بدون تعریف به کار می برند. اما مؤلفین و محققین زیادی برای تعریف سلامتی تلاش کرده اند.
وقتی بحث از سلامتی به میان می آید، توافق ادراکی در بین متخصصین وجود دارد که این مفاهیم شامل ابعاد مثبت و منفی می باشد و یک مفهوم چند بعدی است که شامل مواردی چون وضعیت بهداشتی و امیدواری به زندگی و بهتر بودن را دارد که این ابعاد را می توان در موارد فیزیکی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خلاصه نمود.
در ابتدا سلامتی بیشتر به شاخص های مادی داده می شد در اواخر دهه 1950 این مفهوم توسط فردی به نام « جی . کی . گالبریث[2] » دوباره تعریف شد و علاوه بر توجه به ارزش های مادی، ارزش های غیر مادی موجود در حوزه های محیطی و اجتماعی نیز در آن لحاظ گردید. (میلر ،1984)
در حوزه های پزشکی، جنبه های اجتماعی مرتبط با سلامت 1948 میلادی و بعد از آن که « سازمان بهداشت جهانی » سلامت را به عنوان « نه تنها نبود ناتوانی و مریضی، بلکه همچنین رفاه اجتماعی، روانی و جسمانی » تعریف کرد معرفی شده بود.
[1] -Joye& Gordon
[2] . J. K. Galbraith
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 115 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
مقدمه
در یک تحقیق کیفی، محقق برخورداری از یک چارچوب نظری از قبل تعیین شده را برای تحقیق ضروری میداند، به این جهت که عمل محقق را محدود میکند (ایمان، 1388: 172). برای پرداختن به مبانی نظری موجود پژوهش، این نظریهها را میتوان در سه رویکرد تقسیمبندی کرد:
1)رویکرد رسانهای که شامل نظریههای کاشت، برجستهسازی، مارپیچ سکوت، قالببندی رسانهها، جامعهی تودهای و بازنمایی میشود.
2)رویکرد فمینیستی که دربردارندهی نظریههای تفاوت جنسی، نابرابری جنسی و ستمگری جنسی است.
3)نظریههای کمکی در تعیین مقولهها با توجه به دو رویکرد رسانهای و فمینیستی که عبارتند از: نظریهی نقش جنسیتی، نظریهی سرمایه بوردیو، نظریهی فمینیستی خشونت، نظریهی ادبیات گفتاری زنانه، نظریهی سبک پوشش، نظریهی باورهای اعتقادی زنان، نظریهی فنای نمادین زنان در رسانه و نظریهی تحقیق فمینیستی.
3-2- رویکرد رسانهای
3-2-1- نظریهی کاشت[1]
این نظریه که به اثرات رسانهها پرداخته، اولینبار توسط جرج گربنر[2] (1973) مطرح شده است. گربنر بر این باور است که تلویزیون در میان رسانههای مدرن چنان جایگاه محوری در زندگی روزمرهی ما یافته است که منجر به غلبهی آن بر محیط نمادین ما شده و پیامهایش در مورد واقعیت جای تجربهی شخصی و سایر وسایل شناخت جهان را گرفته است (مک کوئیل، 1385: 399). اهمیت رسانهها نه در تشکیل توده، بلکه در آفرینش راههای مشترک انتخاب و نگریستن به رویدادها است که با استفاده از نظامهای مبتنی بر تکنولوژی عملی میشود و بر راههای مشترک نگریستن و فهم جهان میانجامد. در واقع، رسانه گرایش به این دارد که روایتهای یکسان و نسبتاً مورد وفاق از واقعیتهای اجتماعی ارائه دهد و مخاطبان خود را نیز سازگار با آن فرهنگپذیر کند. رسانهی تلویزیون، ذهنیت بینندگان قوی خود را چنان شکل میدهد و قالبگیری میکند که از نظر بینندگان، جهان پدیدهای پست، ناآرام و غیر قابل اعتماد است (مهرداد، 1380: 162). این نظریه تماشاگران را به دو دستهی ضعیف و قوی تقسیم میکند. تأثیرپذیری از تلویزیون همان چیزی است که گربنر آن را «کاشت» نامیده است و به علت نظم و هماهنگی که رسانه در ادامهی پیام در طول زمان دارد، دارای قدرت تأثیرگذاری فراوان است، چنان که باید آن را شکلدهندهی جامعه دانست (دیباچی، 1384: 236).
[1]- Culativation Theory
[2]- Gerbner